سلام به همه! دوره آزمایشی من در شغل جدیدم به پایان رسیده است و اکنون می توانم در نهایت سابقه استخدامم را به اشتراک بگذارم. من 22 سالمه، تحصیلات اقتصادی دارم. همین یک سال پیش (فوریه - مارس) من هیچ مهارت برنامه نویسی نداشتم و فقط در بازی های زیمنس قدیمی (به شکل پنجره خوش آمدگویی "پاور شده توسط جاوا" هنگام شروع بازی) با جاوا مواجه شدم. یک سال پیش در بخش پشتیبانی فنی کار کردم. نمی گویم کار بدی است یا آن را دوست ندارم، اما جالب نیست. و معلوم شد که در یک لحظه فکر کردم - خوب است شغلی داشته باشید که با احساس "لعنتی، من دوباره کار می کنم" به آن نرفتید، اما لذت را به همراه داشت. فکر کردم - اگر مثلاً یک سال داشتم که در طی آن لزوماً مجبور به کسب درآمد نبودم و می توانستم هر کاری که می خواهم انجام دهم، چه کار می کردم؟ جواب به خودی خود آمد - در خانه می نشستم و برنامه نویسی را یاد می گرفتم. سپس تصمیم گرفتم که این به من بستگی دارد. فهمیدم که یادگیری برنامه نویسی از ابتدا دشوار است، که این یک شکست موقت در حرفه من خواهد بود (شک نداشتم که Junior Developer کمتر از من در آن کار دریافت کرده است)، اما آن را به عنوان یک قدم به عقب برداشتم. تا دو قدم به جلو برداشته شود. خوب. زودتر گفته شود. از آنجایی که من مطلقاً هیچ درکی از زبان های برنامه نویسی نداشتم، اولین ایده من مطالعه زبانی بود که بیشتر در مورد آن شنیده بودم (از آن برای توسعه نرم افزار در شرکتی که در آن کار می کردم استفاده می شد) - PHP. باشه، دختره از من حرف زد. او پیشنهاد کرد که در شرکت آنها (توسعه برنامه های تلفن همراه) اندرویدی ها به جاوا بنویسند + به نظر می رسد حقوق آنها خوب است. من در گوگل سرچ کردم و در مورد آن فکر کردم و تصمیم گرفتم جاوا را یاد بگیرم. اولین قدم من تلاش های سنتی برای یادگیری چیزهای جدید بود - خود را با کتاب مسلح کنید، بر نظریه تسلط پیدا کنید و بروید! اینطوری کتاب هورستمن و کورنل - جاوا را به دست آوردم. مبانی. مارس 2014 بود. به طور کلی، در تمام زندگی ام به شدت در مطالعه مطالب از روی کتاب بد بودم. این احتمالاً به این دلیل است که کدام شیوه ادراک در یک فرد غالب است. من همیشه مطالب را واقعاً بعد از اینکه عملاً روی آن کار کردم، تثبیت کردم و با آن بازی کردم، یاد گرفتم. بنابراین، اولین تلاش من برای یادگیری جاواطبق کتاب، آنها محکوم به شکست بودند. با این حال کتاب خوب است. جایی در ماه آوریل با گروه JavaRush VKontakte روبرو شدم. بعد همه چیز مثل روی ریل پیش رفت. حل مسائل، بسیاری از مسائل، همراه با کمی تئوری به وضوح بهترین راه برای یادگیری مطالب است (حداقل برای من). من در خانه نشستم، در محل کارم نشستم و تصمیم گرفتم، تصمیم گرفتم، تصمیم گرفتم) در آن زمان بود که بیشتر متقاعد شدم که برنامه نویسی برای من جالب است. یادم نمی آمد اینقدر به چیزی گیر کرده بودم. سه ماه گذشت و در این مدت به سطح 20 رسیدم. به نظرم می رسید که اگر قبلاً به عنوان برنامه نویس شغلی پیدا کرده باشید، یادگیری زبان بیشتر سریعتر پیش می رود - آنگاه 8 ساعت در روز، 5 روز در هفته در این محیط خواهید بود و بسیار سریع پیشرفت می کنید. بنابراین در ماه اوت شروع به ارسال رزومه کردم. یکی دو جا برایم تکالیف آزمایشی فرستادند که در نتیجه هیچ پیشنهاد کاری دریافت نکردم - به گذشته نگاه می کنم، حتی یک بار هم تعجب نمی کنم - ممکن است تکلیف داده شده را حل کرده باشم، اما چه سبک کدنویسی بدی داشتم) B به هر حال، این یک منهای کوچک JavaRush است - تا زمانی که مشکل حل شود و تست ها گذرانده شوند، کار شمارش می شود، اگرچه کد شما ممکن است چیزهای زیادی را به جا بگذارد. کافی است همان پلاگین Checkstyle را در Intellij IDEA نصب کنید و وضعیت متفاوت خواهد بود - نقاط "مشکوک" را در کد برجسته می کند که به شما امکان می دهد نه تنها کد کارآمد، بلکه زیبا و صحیح را نیز بنویسید. به هر حال، در سپتامبر برای اولین مصاحبه با من تماس گرفتند. جای خالی تقریباً شامل موارد زیر است - یک توسعه دهنده از هر سطحی، ما حقوقی متناسب با مهارت ها ارائه می دهیم. در این مصاحبه، وظایف تقریباً به شرح زیر بود - یک قطعه کد داده شد. آیا درست نوشته شده است و چه مشکلاتی ممکن است وجود داشته باشد؟ یادم نیست چند تا از آنها را درست زدم. به طور کلی، لازم بود در مورد Null به خاطر بسپارید، تقریباً تمام سؤالات در مورد آن بود - که نباید به پارامتر متد بدون بررسی اولیه آن (اگر param != null) دسترسی پیدا کنید. بر اساس نتایج، به من پیشنهاد شد که ماه اول را به صورت رایگان (به عنوان کارآموزی) کار کنم، سپس حقوق کمتری (هر چند نه چندان زیاد) نسبت به محل کارم در آنجا بود. من به خوبی فهمیدم که نباید انتظار پیشنهادهای فوق العاده داشته باشم، زیرا تئوری کمی می دانستم، فقط در JavaRush تمرین می کردم، تجربه صفر و غیره. بنابراین، من موافقت کردم که در 2 هفته (زمان مناسب برای ترک محل قدیمی خود) ترک کنم. در همان زمان رزومه خود را به شرکت دیگری ارسال کردم. این شرکت موارد زیر را ارائه کرد:
- 2 ماه آموزش Java EE (2 بار در هفته به مدت 4 ساعت)
- اگر نتایج خوبی از خود نشان دهید (با موفقیت از پروژه خود که این دو ماه است در حال نوشتن آن هستید دفاع کنید)، پس به شما پیشنهاد کار داده می شود.
- انجام کارهای عملی در خانه.
- در صورت موفقیت، شما به آزمون کامپیوتر در دفتر دعوت می شوید.
- در صورت موفقیت آمیز بودن آزمون، در همان روز با شما مصاحبه می شود.
- تفاوت بین استثناهای بررسی شده و تیک نشده چیست؟
- کلاس Object چه متدهایی دارد و چرا به آنها نیاز است.
- چه نوع مجموعه هایی وجود دارد و چرا وجود دارد.
- و کمی در مورد multithreading.
GO TO FULL VERSION