من فقط نمی دانستم که برای قطار دیر شده ام، بنابراین رفتم

وقتی برای اولین بار به تغییر حرفه فکر کردم، افسوس که جوانی من گذشته بود. نه اینکه زمان بسیار زیادی گذشته باشد، اما عددی که تعداد سال های زندگی را نشان می دهد با سه سال شروع شد، و همانطور که احتمالاً می دانید، اگر با تدابیر مدیران منابع انسانی در بخش فناوری اطلاعات بروید، این یک سن بسیار پیشرفته است. . برنامه نویس حرفه ای  ساعت چند دیر است؟  - 1با این حال، هیچ اطلاعی از وضعیت پیش از بازنشستگی ام نداشتم. حتی به ذهنم نرسید که از خودم بپرسم "خیلی دیر نشده؟" فکر می کنم این سبکسری نجاتم داد. اگر در مرحله اول تحصیلم با مقالات انگیزشی از مجموعه "هیچ وقت دیر نیست، حتی در 29 سالگی موهای خاکستری شما!"، به مقالات انگیزشی برخورد می کردم، نگران می شدم و به این نتیجه می رسیدم که احتمالاً چیز مهمی را متوجه نشده ام. برنامه نويسي. بیایید بگوییم که این فعالیت نیاز به تغذیه سلول های مغزی مشخصه افراد جوان دارد، اما در 26 سالگی یک جهش برگشت ناپذیر شروع می شود - و این است، آب را تخلیه کنید، نور را خاموش کنید. یا این ایده را رها کنید یا جراحی مغز رادیکال انجام دهید. این نوعی کاری است که آنها با پسران سه گانه انجام دادند تا صدای منحصر به فرد خود را قبل از اینکه درشت شوند حفظ کنند. یا، در اینجا، ژیمناستیک هنری. با توجه به ویژگی های رشد عضلانی این ورزشکاران، همه چیز در بیست سالگی آنها به پایان می رسد و آنها در سن هشت سالگی در بخش حرفه ای پذیرفته نمی شوند. علاوه بر این، برای اولین بار در زندگی من یک پیرمرد نامیده می شوم. من مستقیماً با چنین صنایع "جوانی" روبرو نشده ام. ریاضی خواندم، مدتی علوم را خواندم و سپس برای تدریس به دبیرستان رفتم. دبیرستان (حتی مدرسه تخصصی) آخرین جایی است که عبارات «چطور؟ شما <هر عددی از 18 تا 105> سال را جایگزین می کنید! شما نمی توانید معلم شوید، خیلی دیر است (خیلی زود)» یا «شما اصلاً تمایلی به تدریس ندارید». در آنجا دست و پای هرکسی را که حتی میل زودگذری برای کاشت چیزهای منطقی، خوب و جاودانه در ذهن جوانان ما ابراز کند، در می آورند. آنها حتی به طور خاص مناسب بودن حرفه ای را بررسی نمی کنند. اگر فقط سابقه کیفری وجود نداشت (و چه کسی می داند ...). من هرگز در مورد محدودیت های سنی سختگیرانه برای ریاضیدانان یا مهندسان غیر برنامه نویس نشنیده ام. بنابراین تصمیم گرفتم که باید کاری انجام دهم، زیرا در مقطعی متوجه شدم: اگر در مدرسه می ماندم، در جایی در کاشچنکو در یک بسته اجتماعی کامل قرار می گرفتم. یا فقط زیاد دوام نمی‌آورم. وقتی تصمیم گرفتم حرفه‌ام را تغییر دهم، هنوز عاشق ریاضیات بودم، با بچه‌ها بیشتر با نفرت خنثی رفتار می‌کردم، و حقوقم را با کمی گیجی، با توجه به تعداد کسانی که در مبارزه نابرابر با موجودات جوان سلول‌های عصبی جان خود را از دست دادند. خوب، ترک مدرسه یک ایده است. کجا باید بروم؟ در موسسه حل مسائل برنامه نویسی را دوست داشتم. درست است که تعداد کمی از آنها وجود داشت و من قبلاً همه چیز را فراموش کرده بودم. با این وجود تصمیمم را گرفتم. نمی دانستم که برای این قطار دیر آمده ام، بنابراین فقط سوار آن شدم و رفتم . برنامه نویس حرفه ای  ساعت چند دیر است؟  - 2

چگونه برنامه نویسی را یاد گرفتم (خیلی مختصر)

  1. پاسکال را کمی در مدرسه یاد گرفت
  2. کمی زبان C و جاوا را در مؤسسه خواند
  3. من دوره های تمام وقت را در جاوا امتحان کردم اما منصرف شدم (10 سال پس از فارغ التحصیلی)
  4. من به JavaRush آمدم (یک سال پس از ترک دوره های تمام وقت) - از آن خوشم آمد ، اما به سرعت "پرواز کردم" ، زمان کافی برای عمیق تر شدن وجود نداشت.
  5. بعد تصمیم گرفتم جدی بگیرم. من مدرسه را ترک کردم و چندین دانش آموز را با خودم برای تدریس خصوصی بردم (اتفاقاً اگر خود را خوب ثابت کنید در این زمینه با چهار برابر زمان کمتر می توانید دو برابر مدرسه درآمد داشته باشید (در مورد صرفه جویی در اعصاب چیزی نمی گویم سلول ها) به تحصیل در JavaRush ادامه داد ، گاهی اوقات یک دوست برنامه نویس را با سؤالات عذاب می داد ، کتاب می خواند ، به دنبال پاسخ در اینترنت می گشت - کلاسیک!
  6. من برای دوره کارآموزی در شرکت رفتم و آن را تکمیل کردم.
در مقطعی، من واقعاً با تعدادی از مشکلات «مربوط به سن» مواجه شدم، برخی از آنها مستقیماً، برخی دیگر را در انجمن ها یا در ارتباط با «همکاران در شادی»، جوانان سی ساله آینده مطالعه کردم. با این حال، آیا این مشکلات واقعی هستند؟ آیا مانند ژیمناست‌هایی که در بالا ذکر شد به سن فیزیولوژیکی مربوط می‌شوند یا ماهیتی روانی-اجتماعی دارند؟ من این عوامل را در زیر توضیح خواهم داد. و من آنها را افشا خواهم کرد، اگرچه ادعا نمی کنم که "تقریباً هر کسی" می تواند برنامه نویس شود.

فاکتور شماره یک مانع روانی یا "ساعت در حال حرکت است..."

تنها زمانی که در سطح 20 JavaRush مشغول به تحصیل بودم و از قبل به فکر یافتن شغل بودم، کمی احساس ناراحتی کردم و شروع به شک کردم که اصلاً آن فرد جوان و آینده‌داری نیستم که احساس می‌کردم (و احساس) مانند. و نه به این دلیل که من کاری بدتر از ایوان 17 ساله یا کریل 23 ساله انجام دادم که با آنها در انجمن ارتباط برقرار کردم. اما از آنجا که آنها همیشه برای من آرزوی موفقیت داشتند، زیرا تحصیل بعد از 30 سالگی بسیار دشوار است. آنها آن را نمی گیرند، اما اگر آن را بگیرند ... برای پسرها شرم آور است که اطاعت کنند. و همچنین به این دلیل که مرتباً با مقالات "هیچ وقت دیر نیست" روبرو می شدم و فهمیدم که از آنجایی که چنین سؤالی پرسیده شده است، به این معنی است که کسی آن را می پرسد . و یک روز دوست خوبم، یک برنامه نویس، گفت: "عجله کنید، در غیر این صورت همه چیز درست نمی شود، رزومه شما اصلا در نظر گرفته نمی شود." اینجا کاملا پژمرده شدم... و فهمیدم دخترا چه حسی دارن وقتی مدام با اشارات بی ادبانه به سمت ازدواج و بچه دار شدن سوق داده میشن. این جمله تند را به خاطر بسپارید که به عنوان نگرانی پنهان شده بود: "اما ساعت در حال تیک تاک است." برنامه نویس حرفه ای  ساعت چند دیر است؟  - 3من کاملاً گیر کرده بودم و نتوانستم یک مشکل را حل کنم. IDEA را باز کردم، اما نتوانستم حتی یک خط را تایپ کنم: به جای ریتم قلبم، این «ساعت‌های تیک تاک» را شنیدم، و تیک تاک آنها اصلاً تیک تاک نبود، بلکه صدای زنگی بود، تهدیدآمیز و بلند، مانند زنگ‌های کرملین. صادقانه بگویم، برای مدتی صدای زنگ در سرم مرا از بازی خارج کرد. تصمیم گرفتم فقط وقتم را تلف کنم. این برنامه نویسی برای یک مبتدی سی و چند ساله حداکثر یک سرگرمی است و من حرفه ای نمی شوم. در 22 سالگی شروع به یادگیری نواختن گیتار کردم و به سراغ رقص سوئینگ رفتم. فقط گیتار و رقص زمان خیلی کمتری می برد و هیچ امیدی به تبدیل شدن به یک رقصنده یا گیتاریست حرفه ای نداشتم. و سپس چه انتظاری باید داشت؟... خوشبختانه این انتقاد از خود زیاد طول نکشید. منطق دان روشن شد. و این منطق دان گفت که همه اینها فقط یک تشدید معمولی است. آنها می گویند که من فقط یک مشکل روانی دارم، "سالمندان 23 ساله" وجود دارد، و اینجا چنین پسری است - و او حتی یک جوان نیست و من هرگز با آنها همراه نخواهم شد. «چرا تعقیب و گریز؟ از خودم پرسیدم آیا بهتر نیست که صادقانه به تحصیلاتم ادامه دهم و ببینم چه نتیجه ای حاصل می شود؟ و من با خیال راحت به نوشتن کد ادامه دادم. و هر چه بیشتر نوشتم، بهتر انجامش دادم. منطقی است، اینطور نیست؟

عامل دوم: آیا بزرگسالان در مطالعه بدتر هستند؟

این درست است که بزرگسالان همیشه زمان آسانی برای مطالعه ندارند. اما این به این دلیل نیست که مغز آنها به طور خودکار در 28 سالگی خشک می شود، مهم نیست که یک فرد 28 ساله در زندگی چه می کند. در واقع، دلیل این است که بسیاری از بزرگسالان به مطالعه منظم عادت ندارند. مثل یک باشگاه است. اگر راه می روید، حداقل در وضعیت خوبی قرار می گیرید یا ماهیچه های خود را تقویت می کنید؛ اگر راه نمی روید، تمام شاخص های شما به آرامی کاهش می یابد. همانطور که در عبارت فوق‌العاده، هر چند هک‌شده از «آلیس از میان شیشه‌ای» که می‌گوید باید خیلی سریع بدوید تا بی‌حرکت بمانید، و دو برابر سریع‌تر بدوید تا به جلو بروید . بنابراین، اگر 30 سال یا بیشتر دارید، اما به طور منظم مغز خود را با مطالعات به معنای گسترده (خواندن، نوشتن، مطالعه یک زبان خارجی، تسلط بر آلات موسیقی یا مدل سازی هواپیما) مشغول کرده اید - مطالعه برای شما دشوارتر نخواهد بود. فقط در اینجا یک نکته مهم است: شما کاری را به طور منظم انجام دادید. مدام درس می خواندم. مطالعات ریاضی وجود داشت، سپس یاد گرفتم که چگونه تدریس کنم (با جدیت تمام - روانشناسی کودک را مطالعه کردم، در مورد چگونگی انتقال اطلاعات ریاضی به ذهن های ناآماده فکر کردم، نت نوشت و غیره)، و همچنین انگلیسی، رقص و گیتار. و اخیراً - بوکس. من چندین سال تدریس کردم و با تمام مسئولیت اعلام می کنم: سن کودکان به شدت زیاده روی می شود. من با بچه‌های فوق‌العاده احمقانه‌ای آشنا شده‌ام، مرا ببخشید به خاطر جمله‌های بی‌ادب. مثل پیران نود ساله سر کلاس می نشستند یا نه مثل تریاک می کشند. در کلاس هشتم، آنها قادر به جمع کردن کسرهای ساده نبودند و برخی فقط مبهم ترین درک را از ضرب داشتند. اما با کودکان بسیار ضعیفی نیز آشنا شدم که شروع به مطالعه کردند و توانایی های خود را توسعه دادند. من بچه های بسیار با استعدادی دیده ام و مطمئن هستم که اگر اتفاق خیلی بدی رخ ندهد، به همان اندازه بزرگسالانی با استعداد خواهند شد. برنامه نویس حرفه ای  ساعت چند دیر است؟  - 4به همین ترتیب، همکلاسی بزرگسالم را دیدم که به انگلیسی مزمن "C for Pity" داشت. در 29 سالگی زبان انگلیسی را فرا گرفت، زبان خواند و اکنون با ترجمه کار می کند و در همان زمان به من آموزش داد. بله، برخی چیزها وجود دارد که کودکان واقعاً می توانند بهتر انجام دهند. اما این برنامه نویسی نیست، باور کنید. اگر به روند مطالعه عادت نکرده اید، مهم است که سعی کنید دوباره به آن عادت کنید، به خودتان زمان بدهید تا این کار را انجام دهید، تا عادت کنید. شاید کسانی که عادت ندارند باید دوره های تمام وقت (حتی لزوماً برنامه نویسی) را بگذرانند و سپس JavaRush را شروع کنند یا برنامه نویسی را خودشان مطالعه کنند. اگر آمادگی ندارید یا نمی خواهید زیاد مطالعه کنید، بله. واقعا برای شما دیر شده است. حتی اگر 20 ساله باشید .

عامل سوم: کمبود وقت

من در ابتدای تلاشم با این موضوع مواجه شدم. برای دانش‌آموزان و دانش‌آموزان، دو سوم زمان فعال آنها به مطالعه به هر معنا اختصاص می‌یابد. بنابراین، در صورت ساختاربندی صحیح فرآیندها، ظهور یک موضوع دانشگاهی دیگر برای آنها چندان محسوس و حیاتی نیست. نیمی از وقتم را صرف کار می کردم، بخشی دیگر را به زندگی شخصی ام می گذراندم، روزی یک ساعت را به سرگرمی ها می گذراندم و بخشی را به استراحت می گذراندم (اما اغلب تکالیف خسته ام را بررسی می کردم). خب منم گاهی خوابیدم با برنامه‌ای که داشتم، حتی با کنار گذاشتن کامل سرگرمی‌ها، وقت کافی برای مطالعه جدی و مغز فشرده نداشتم. سر کار خیلی خسته بودم. شاید این سوال برای اکثر مردم بسیار سخت باشد. لحظه مطالعه نیاز به هماهنگی با عزیزان دارد، از نوعی سرگرمی امتناع می ورزد، به یک سیستم کلاسی فکر می کند و بدون توجه به خستگی، فاحشه نمی کند. من به راحتی ترک کردم زیرا اولاً از قبل به راه های درآمد فکر کرده بودم (تدریس خصوصی) و ثانیاً می دانستم که به دلایلی که در بالا توضیح داده شد همیشه می توانم به مدرسه برگردم. بنابراین اینجا فریاد نمی زنم "آسان است، فقط انجامش بده." این اشتباه است. مخصوصا وقتی خانواده ای هست. اما در بیشتر موارد می توانید راهی پیدا کنید. به عنوان مثال، یکی از دوستان خانوادگی من تعداد وقفه های سیگار کشیدن و گپ زدن با همکاران را در محل کار کاهش داده است. پس از انجام محاسبات، او متوجه شد که حدود دو ساعت زمان صرف شده است. او با شدت بیشتری شروع به کار کرد و یک ساعت دیگر آزاد شد. در نتیجه، او موفق شد همه چیز را انجام دهد و دو یا سه ساعت رایگان را در JavaRush صرف کرد. به هر حال، این او بود که من را به این سایت آورد. و بله، او در حال حاضر میانه است. و بله، او هم سن من است. نکته اصلی این است: مشکل جدی است، اما در بسیاری از موارد راه حل وجود دارد. رادیکال، مانند من، یا منطقی، مانند دوست من، یا چیز دیگری. حداقل سعی کن دنبالش بگردی

فاکتور چهار: عقده سرایدار یک نفر یا "اوه، آن دختر منابع انسانی..."

من همیشه با افرادی که خیلی بزرگتر یا خیلی کوچکتر از خودم هستند به راحتی ارتباط برقرار کرده ام. اما پس از تجزیه و تحلیل آشنایانم، متوجه شدم که همیشه اینطور نیست، من از این نظر کاملاً غیرعادی هستم. نمی دانم چرا این اتفاق افتاد، اما این باید تغییر کند. هم در فناوری اطلاعات و هم در زندگی ساده. اگرچه همه انجمن‌های فناوری اطلاعات در بوق و کرنا می‌گویند که «سن مهم نیست، دانش مهم است»، در واقع، سن اغلب بر انتخاب رزومه تأثیر می‌گذارد. به خصوص وقتی صحبت از کارآموزی در شرکت ها می شود. یکی از آشنایان من به چند دوره برنامه نویسی حضوری با پول خوب رفت و گفت که آنها باهوش ترین پسر گروه را دارند - همسن و سال من؛ معلم آنها مدام از او تعریف می کرد. استاد، اتفاقا، یک برنامه نویس عالی و فعال، Java Senior است (قبل از انتخاب برای دوره کارآموزی که برای آن وارد شدم و آن را تکمیل کردم، چندین مشاوره ارزشمند از او گرفتم). در این گروه معلمی دو دانشجو نیز حضور داشتند. یکی "خوب" است، دومی "صفر". برنامه نویس حرفه ای  ساعت چند دیر است؟  - 5بنابراین، بچه های این گروه پس از اتمام تحصیلات خود در دوره "Java Enterprise, Spring, Hibernate" برای کارآموزی (نه آنی که من تکمیل کردم، یکی دیگر) درخواست دادند. از کل گروه دو نفر وارد شدند، به نظر شما چه کسی؟ درست است، دو دانش آموز. حتی "صفر" یک. درست است، او به سرعت از آن دوره کارآموزی انصراف داد، اما این همه چیز را تغییر می‌دهد: فقط به خاطر سنش به او فرصت داده شد، درست مانند آینده‌دارترین فرد از این گروه، همچنین به دلیل سنش. در نتیجه، "آینده" برنامه نویس شد، اما او، "پیرمرد" مجبور شد سخت کار کند. من حتی یک پاسخ به رزومه خود با تاریخ تولدم دریافت نکردم و به محض حذف آن، همه چیز به خوبی پیش رفت. نه، واقعا، مدیران منابع انسانی، جدی می گویید؟ نکته دیگر این است که وقتی من قبلاً به مصاحبه آمدم و توانستم نظر مردم را جلب کنم، سن واقعاً نقش کمتری دارد و دانش و توانایی برقراری ارتباط واقعاً برجسته می شود. بنابراین توصیه من به شما: تاریخ تولد خود را حذف کنید و اطلاعاتی را که در مورد سن شما می گوید را از شبکه های اجتماعی حذف کنید (مدیران منابع انسانی گاهی اوقات به آنها نگاه می کنند). با سن خود قضاوت نکنید اگر منصف باشیم، متذکر می شوم که مدیران منابع انسانی فوق العاده ای وجود دارند که رزومه های «بالای سن» را بررسی نمی کنند.

نتیجه گیری

  1. برنامه نویسی باله نیست. در تریبل آواز نمی خواند. نه ژیمناستیک در اینجا تغییرات مربوط به سن به خودی خود نقش مهلکی ندارد. سبک زندگی مهمتر است.

  2. مهم است که بر موانع روانی غلبه کنیم. بچه های جوان در موقعیت های بالاتر؟ فقط فکر کنید، چرا خودتان را با آنها مقایسه می کنید؟ دیگر خود را با موقعیت های بالقوه مقایسه نکنید. بعدا خودتو اندازه بگیر آیا برای حرفه ای شدن در یک فعالیت جدید خیلی دیر شده است؟ خب، خوب، شاید شما آنقدر که اگر از 17 سالگی شروع می‌کردید، تبدیل به یک استاد برنامه‌نویسی نخواهید شد (و این یک واقعیت نیست)، اما دانش‌آموزان متوسط ​​و معقول در پروژه‌های جاوا کمتر از «ستاره» مورد نیاز هستند، و حتی بیشتر. اگر برنامه نویسی را دوست دارید یا می دانید که چگونه منطقی فکر کنید و مصمم هستید وارد رشته ای شوید که درآمد خوبی دارد، با خیال راحت اولین قدم را بردارید.

  3. Время для регулярной учёбы нужно выделить обязательно. Это действительно проблема для взрослого человека, обременённого работой и семьёй, но во многих случаях решаема, если хорошо поискать. Проанализируйте, чем вы занимаетесь в течение рабочих дней и на выходных, подумайте, от чего можете отказаться, что поддаётся реорганизации — и вперёд.

    برنامه نویس حرفه ای  ساعت چند دیر است؟  - 6
  4. Учиться никогда не поздно, сказал тот, кто никогда не прекращал учёбу. Если же у вас перерыв десять лет or больше, будет действительно сложно. Возможно, стоит выделить пару месяцев на Howое-то более простое хобби or пойти на курсы – просто чтобы попытаться привыкнуть к процессу учёбы. Если же вы и так учorсь (чему-нибудь и How-нибудь), тогда изучение программирования для вас не проблема, по крайней мере – не возрастная.

  5. Пункты 2-4 для вас решаемы? Значит, вам не поздно быть программистом. И я не спрашиваю, сколько вам лет=).

  6. Недалёкий HR-менеджер — это серьезная преграда для взрослого соискателя, но её можно преодолеть. Когда рассылаете резюме, всё-таки отгородите незнакомцев от информации о своём возрасте. Пусть смотрят на стек технологий и ваше умение общаться.

  7. Поздно — только если вам лень учиться и вертеться, если вы не готовы ничем пожертвовать в угоду учёбе и ниHow не можете выделить время. Причём в этом случае поздно даже если вам 19.