JavaRush /وبلاگ جاوا /Random-FA /تاریخچه من
Ярослав
مرحله
Днепр

تاریخچه من

در گروه منتشر شد
سلام به همه. تصمیم گرفتم داستان موفقیتم را به اشتراک بگذارم. افکار در این مورد مدت زیادی است که در اطراف شناور بودند، اما هرگز به آن نرسیدند، و زمانی که آنها انجام دادند، می خواستم کاری غیرعادی انجام دهم، به همین دلیل همه این کارها به تعویق افتاد، اما اکنون بدون هیچ مفهومی، تصمیم گرفتم که ابهام داشته باشم. و غیره، مستقیماً بگویید چه اتفاقی افتاده است. اولین آشنایی من با کلمه برنامه نویسی زمانی اتفاق افتاد که فقط 13 سال داشتم و من یک پسر معمولی بودم که مانند بسیاری از افراد امروزی به بازی های رایانه ای علاقه مند بودم. این یک بازی بود به نام Garry's Mod، شاید کسی آن را شنیده بود و یک زبان E2 داخلی داشت که می‌توانستید با آن در حالت "Sandbox" کاری انجام دهید و ایجاد کنید. به طور کلی، این چیز جالبی است، اما در آن زمان من هنوز نمی دانستم چه چیزی است: تمام تلاش ها برای کدنویسی به کپی پیست و تکرار بصری کد با کد مشابه منجر شد و من خود کلمه "برنامه نویسی" را شنیدم. در یک چت صوتی با نظر "این به خواست مدرسه شماست". اسپویلر: اینطور نبود :))) سپس برنامه نویسی به نوعی فراموش شد، تا اینکه یک روز این سایت را پیدا کردم و شروع به یادگیری در زمانی کردم که 10 سطح اول هنوز رایگان بود (به احتمال زیاد، یک وضعیت متفاوت به من اجازه نمی داد برنامه نویسی را شروع کنم. چون بچه های مدرسه پول خیلی کمی دارند و من هنوز دوست ندارم از والدینم بپرسم). اولین تلاش ها به سوء تفاهم در کلاس ختم شد؛ من در آن زمان در کلاس نهم بودم، بنابراین تصمیم گرفتم آن را برای بعد کنار بگذارم. بعد از مدتی که کمی بزرگتر شدم به این دوره ها برگشتم و دوباره تلاش کردم. اتفاق افتاد؟ نه :))) تلاش شماره دو تا حدودی موفقیت آمیز بود، مغز من از سدی عبور کرد که آخرین بار در اولین تلاش گیر کرد، چیزی به کلاس ها و سازنده ها مربوط بود. جلوتر رفتم فکر کنم به سطح 8-9 رسیدم. در آنجا من خسته شدم و حواسم به چیز دیگری پرت شد و دوباره درس را رها کردم. سومین تلاش قبلاً در کلاس یازدهم اتفاق افتاد ، زمانی که من حتی بزرگتر شدم و زمان تصمیم گیری بود که کجا بروم و من در اصل ناخودآگاه IT را هدف قرار دادم ، زیرا دوست داشتم وقت خود را روی رایانه شخصی بگذرانم و اینطور نیست. موضوع: بازی کردن، برنامه نویسی، فیلم یا هر چیز دیگری که بود، و من فکر می کردم برنامه نویسی جالب است، زیرا زمانی در بازی ها خلاقیت نشان دادم و می دانم که چقدر جالب است که چیزی از خودت بسازی و به خلاقیتت دست بدهی. بنابراین دوباره و با نگرش جدی تر و یک ویژگی جالب به دوره ها بازگشتم: هر بار که برگشتم، از همان ابتدا همه چیز را پشت سر گذاشتم.، تا مطمئن شوم که به آنچه قبلاً مانع من شده بود تسلط دارم. این بار میوه های بسیار بیشتری وجود داشت: من خیلی سریع به 20 سطح رسیدم و قبلاً به 30 می رسیدم، و همه اینها در تعطیلات تابستانی قبل از سال اول دانشگاه من بود، در واقع چیزی شبیه یک راهپیمایی اجباری در جاوا در سه ماه بود. چون آن موقع خیلی درس می خواندم :) در سال اول دانشگاه، دروس مرتبط با برنامه نویسی را خیلی راحت جذب می کردم و همیشه در کلاس ها فعال ترین بودم، زیرا برخلاف اکثر همکلاسی هایم که با آنها مواجه بودند، همه چیز را می فهمیدم و می دانستم. همه چیز این اولین باری است که آنها انتظار داشتند که دانشگاه همه چیز را آموزش دهد. اما معلوم شد که سیستم آموزشی که برای جمع گرایی طراحی شده است، برای فردگرایی و برای آموزش هر فرد به طور جداگانه طراحی نشده است و اجازه نمی دهد کسی از دانش عقب بماند و به نیمکت عقب نشینی نرود، بنابراین من در ابتدا حساب نکردم. در مورد تحصیلات دانشگاهی، و کاملا درست بود در سال دوم من 18 ساله شده بودم و چند ماه بعد، در زمستان، اتفاقی افتاد که به سختی آن را پشت سر گذاشتم. ما با دختری که به شدت با او صمیمی بودیم از هم جدا شدیم. این من را برای مدتی در یک ناک اوت عاطفی قرار داد، اما همچنین به من عزم بیشتر و متعاقباً قدرتی برای حرکت و پیشرفت داد. و سپس شانس در قالب دوستی از همان دوره ها وارد صحنه می شود که در طول مسابقات مقاله موفق شدیم با او جدا شویم. در آن زمان، من قبلاً در بهار مهارت هایی داشتم (در مقایسه با آنچه که اکنون می توانم انجام دهم زیاد نیست، اما مثلاً تزریق را درک می کردم)، کار با پایگاه های داده، jdbc، hibernate (در اینجا دوباره، نه به عمق فعلی)، در به طور کلی، مجموعه مهارت بدی برای رزومه نیست. نیکیتا کولیادین (با تشکر فراوان از او) در تلگرامی با محتوای تقریباً زیر برای من نوشت (ممکن است به صورت خلاقانه برای اهداف پرسنل تحریف شده باشد و به حداقل برسد): - کوکوسیکی، یک استخدام کننده از یک شرکت X برای من نوشت، آنها به دنبال جونیور هستند من قبلاً در شرکت Y کار می کنم ، بنابراین تصمیم گرفتم به شما توصیه کنم ، آنها با شما تماس خواهند گرفت ، اینجا یک لینک به موقعیت خالی است ، رزومه خود را آماده کنید ، فراموش نکنید که برخی از پروژه ها را در بخش "تجربه کاری" بنویسید. - سلام، اما اینجا فول استک است، اگر نتوانم از عهده آن بر بیایم، مهارت کافی ندارم - بله // پایان مکالمه در نتیجه، آنها با من تماس گرفتند، بخش تست شماره 1 را برای من فرستادند، سپس قسمت شماره 2، سپس سریع در اسکایپ چک کردند که می توانم حداقل چند کلمه انگلیسی صحبت کنم (من دوست دارم به موسیقی انگلیسی گوش کنم و من همچنین انگلیسی ام را از بازی ها بهبود بخشید، بنابراین از اینجا عبور کردم)، آنها من را برای مصاحبه صدا کردند، که در آن آنها گفتند "ما یک تقسیم بندی واضح به عقب و جلو داریم، شما عقب هستید"، که باعث خوشحالی من شد، زیرا جلو در جای خالی "زاویه ای" را نشان می دهد که در دو روز گذشته در حال مطالعه آن بودم. در نتیجه، با حل مسائل "چگونه مطالعه و کار را با هم ترکیب خواهید کرد" با کمک "به نحوی"، ریسک کردم و کار را بالاتر از دانشگاه در اولویت قرار دادم و وارد IT شدم. این در فوریه امسال بود و در این ماه من قبلاً شش ماه به عنوان جوان اینجا کار کرده ام و کمی در مورد خود کار به شما خواهم گفت. برنامه ما به شرح زیر است: 8 ساعت در روز، شما می توانید از 9 تا 11 هر زمانی که بخواهید، یک ساعت ناهار. دفتر یک آشپزخانه کوچک دارد که مدیران آن چیزهای رایگان (کوکی ها، سیب، آب میوه، هویج و غیره) قرار می دهند، یک دستگاه قهوه ساز، چای/قهوه/کاکائو/شیر رایگان و البته آب وجود دارد :)) ساعت 11: 15 هر روز ما روزانه داریم، جایی که به شما می گوییم که چه کار کرده ایم و امروز چه خواهیم کرد. ما یک شرکت تولیدی هستیم و از همان ابتدا به طور فعال در پروژه حضور داشتم، بدون اینکه وارد جزئیات شوم، اما در این پروژه قبلاً این فرصت را داشته ام تا چیزهای زیادی را در قسمت عقب بیاموزم، احساسی نسبت به Docker داشته باشم، پروتوباف ها، معماری میکروسرویس و غیره تیم: بمب، صلح و هماهنگی، اغلب شوخی، فضای شاد، سختگیرانه و وفادار نیست. شاید چیز دیگری را از دست دادم که ارزش گفتن داشته باشد، اما احساس می کنم که موضوع از قبل طولانی شده است و می خواستم به دیگران توصیه بیشتری کنم، بنابراین ... نکاتی از تجربه من 1. روی آموزش داخلی حساب نکنید. راه موفقیت فقط از طریق خودآموزی برای یک دانشگاه یا مؤسسه عالی دیگر، اغلب، شما فقط یک پیچ دیگر در سیستم خواهید بود، همچنین این احتمال وجود دارد که تحت دست معلمان بی تجربه قرار بگیرید یا با تجربه قدیمی، ویژگی های ادراک شما مورد توجه قرار نگیرد. حساب در فرآیند آموزشی (دوست دارید از طریق کتاب، از طریق فیلم، از طریق مقالات کوتاه، از طریق تجربه عملی یاد بگیرید؟ راه های زیادی برای یادگیری وجود دارد و باور کنید، بعید است که ترجیحات شما در نظر گرفته شود). 2. شرکت های دولتی یا نزدیک به آنها را انتخاب نکنید. این اخیراً در پستی در این منبع نوشته شده است، اخیراً من موفق شدم "چند نظر" را از دوستم در مورد مکانی که در آن کار می کند دریافت کنم و این دقیقاً یک شرکت است که با دولت در ارتباط است. شرکت ها با توجه به توصیف او، این محل واقعی تعلل است. کسب تجربه ارزشمند در اینجا دشوار است. 3. نحوه تعیین اولویت ها را بدانید.بی سر و صدا درس های خود را برای چند سال در دانشگاه تمام کنید و دیپلم بگیرید، یا ریسک کنید و برید IT را فتح کنید - چه چیزی را انتخاب می کنید؟ فشار والدین، فشار ناشی از ترس از اشتباه و سایر احساسات منفی را به اینجا اضافه کنید. با این حال، اگر احساس می‌کنید که ریسک ارزش آن را دارد، ریسک کنید. من طرفدار ریسک‌های بی‌فکر نیستم، زمانی که احتمال موفقیت آن‌ها بسیار کم است، اما اگر می‌بینید که این فرصت کاملاً واقعی است و می‌توانید به نحوی، شاید حتی از طریق الاغتان، آن را بگیرید - آن را بگیرید. 4. زندگی شخصی و خودتان را فراموش نکنید. این نکته برای کسانی است که اغلب استرس را تجربه می کنند، حتی اگر به نظر می رسد نیازی به آن نیست. به درون خود، آنچه کمبود دارید، آنچه می خواهید گوش دهید، زیرا اگر به طور کامل وارد حرفه و کار خود شوید، این خطر را دارید که هرگز به چیزی که واقعاً می خواهید نرسید، برخی از رویاها، خواسته های خود را برآورده نکنید و در نهایت به بدن خود برسید. شکل دهید، چیز جدیدی یاد بگیرید و لیست برای همیشه ادامه دارد. برای خودت جا بذار من اینجا را تمام می کنم، امیدوارم که شما به خواندن تمام افکار من علاقه مند شده باشید، که این بار تصمیم گرفتم همه چیز را در یک انبوه قرار دهم و به هر چیزی که در سرم می چرخد ​​منفجر کنم. اکنون 18 سال دارم (تا 31 این ماه) و خوشحالم که در زمان مناسب با این منبع آشنا شدم و همه چیز بسیار خوب بود. با آرزوی موفقیت و عشق برای همه :) پی اس عکس لوگوی بیست وان خلبان است، من عاشق گروه هستم.
نظرات
TO VIEW ALL COMMENTS OR TO MAKE A COMMENT,
GO TO FULL VERSION