JavaRush /وبلاگ جاوا /Random-FA /اشکال زدایی، تأیید، وظیفه: مینی دیکشنری از زبان عامیانه و...

اشکال زدایی، تأیید، وظیفه: مینی دیکشنری از زبان عامیانه و واژگان حرفه ای برنامه نویسان

در گروه منتشر شد
چند بار اصطلاحات مرموز را از دوستان متخصص IT خود شنیده اید، مانند push یا deploy؟ به احتمال زیاد خیلی اوقات اگر به تازگی برنامه نویسی را یاد می گیرید یا اولین شغل خود را به عنوان توسعه دهنده پیدا کرده اید، ممکن است برخی از اصطلاحات مربوط به حوزه IT ناآشنا باشد. ما یک دیکشنری کوچک از واژگان عامیانه و حرفه ای ایجاد کرده ایم: با دانستن اصطلاحات IT، برای مبتدیان راحت تر خواهد بود که به اولین کار خود عادت کنند. ما سعی کردیم واژگان فعلی متخصصان فناوری اطلاعات را در فرهنگ لغت قرار دهیم (اغلب اینها انگلیسی گرایی هستند) که امروزه در شرکت های فناوری اطلاعات استفاده می شود، اما از کلمات واضحی مانند "jun" یا "galley" استفاده نکردیم، زیرا امروزه این اصطلاحات به طور گسترده شناخته شوند. تخصیص (از انگلیسی assign - entrust) - یک کار را به عنوان یک مجری به شخصی اختصاص دهید. مثال استفاده: اشکال زدایی، تایید، وظیفه: مینی دیکشنری عامیانه و واژگان حرفه ای برنامه نویسان - 1ضمیمه (از انگلیسی ضمیمه - ضمیمه کردن، بارگذاری) - به همان معنای انگلیسی استفاده می شود. به عنوان مثال، می توانید یک ایمیل با یک فایل پیوست ارسال کنید. مثال استفاده: "فایلی با اسناد به نامه پیوست کنید." تأیید (از انگلیسی تأیید - تأیید) - تأیید، تأیید یا تأیید چیزی. مثال استفاده: "من کار جدیدی را شروع نمی کنم زیرا انتظار دارم که کار قبلی را تایید کنید." نیمکت (از نیمکت انگلیسی - نیمکت، نیمکت) - حالت آماده به کار. "برنامه نویس نیمکتی" به این معنی است که برنامه نویس در انتظار یک پروژه / وظیفه جدید بیکار است و در واقع هیچ کاری انجام نمی دهد، اما حقوق دریافت می کند. مثال استفاده: اشکال زدایی، تایید، وظیفه: مینی دیکشنری عامیانه و واژگان حرفه ای برنامه نویسان - 2اشکال (از اشکال انگلیسی ) یک خطا در یک برنامه/کد است که به دلیل آن نتایج اجرای برنامه نادرست است. مثال استفاده: «آیا می‌توانیم کار با آن اشکال را در این سرعت انجام دهیم؟» Deploy (از انگلیسی deploy - deployment) - در برنامه نویسی به معنای مستقیم آن استفاده می شود، یعنی اشاره به استقرار (انتقال) نرم افزار به سرور یا دستگاهی که باید در آنجا کار کند. مثال استفاده: «در طول حرفه‌ام، راه‌های زیادی برای پیاده‌سازی تنظیمات دیده‌ام و مطمئن هستم که همه می‌توانند چیز جدیدی در مورد آن بیاموزند.» Build (از انگلیسی به build ) فرآیندی است که در آن کد برنامه از یک زبان برنامه نویسی به یک زبان کد ماشین تبدیل می شود. مثال استفاده: اشکال زدایی، تایید، وظیفه: مینی دیکشنری عامیانه و واژگان حرفه ای برنامه نویسان - 3Dump (از انگلیسی dump - throw, throw away) - فایلی با کپی کامل یا جزئی از محتویات حافظه یا پایگاه داده کامپیوتر در زمان ایجاد این فایل. اغلب، dump ها برای ایجاد و نگهداری یک سیستم پشتیبان به روز استفاده می شوند. مثال استفاده: "چگونه dump را ایجاد کردید: با استفاده از phpMyAdmin یا از طریق یک پنجره کنسول؟" مرتکب شدن _ _- commit) - یک commit معمولاً یک قطعه کد است که توسط یک برنامه نویس به عنوان بخشی از حل یک مشکل داده شده اضافه می شود. commit یا commit به معنای افزودن بخشی از یک commit به کد است. مثال استفاده: «من ویرایش‌ها را در آنجا انجام دادم و آنها را به Master هل دادم، شما می‌توانید مستقر کنید». اشکال زدایی (از انگلیسی اشکال زدایی - اشکال زدایی) - کد اشکال زدایی، i.e. پیدا کردن و رفع خطاهای کد مثال استفاده: اشکال زدایی، تایید، وظیفه: مینی دیکشنری عامیانه و واژگان حرفه ای برنامه نویسان - 4پینگ (از پینگ انگلیسی - ضربه زدن با ضربه) - چیزی را به کسی یادآوری کنید، به او اطلاع دهید. مثال برای استفاده: "در پایان روز به من پینگ کنید، در غیر این صورت ممکن است رالی خود را فراموش کنم." بازآفرینی کد (از انگلیسی refactoring ) تغییر در کد منبع یک برنامه به منظور ساده‌سازی و تسهیل درک و پشتیبانی بیشتر آن است. با کمک refactoring، کد تمیزتر می شود، خطاها و تنگناهای کد اصلاح می شوند. مثال استفاده: "ما باید به کد این برنامه قدیمی نگاه کنیم و آن را دوباره اصلاح کنیم." استندآپ (برگرفته از جلسه استندآپ انگلیسی - "جلسه روی پا") اساساً یک جلسه یا جلسه برنامه ریزی خوب قدیمی است. به طور سنتی، یک استندآپ 15 دقیقه طول می کشد و هر روز در ابتدای روز کاری برگزار می شود. مثال استفاده: اشکال زدایی، تایید، وظیفه: مینی دیکشنری عامیانه و واژگان حرفه ای برنامه نویسان - 5Story (از داستان انگلیسی - history) وظیفه اصلی است که الزامات توسعه را توصیف می کند؛ شامل وظایف فرعی است که به توسعه دهندگان موقعیت های مختلف اختصاص داده شده است. مثال استفاده: "در فروشگاه کاربران ما، ابتدا باید یک کد تبلیغاتی وارد کنید و سپس کل پرداخت را نشان دهید." ویژگی (از ویژگی انگلیسی - ویژگی مشخصه) - ویژگی، خاصیت منحصر به فرد. یک عبارت محبوب وجود دارد - "این یک اشکال نیست، بلکه یک ویژگی است." مثال استفاده: "این ویژگی بازی را ذخیره کرد و آن را محبوب کرد." Task (از انگلیسی task - task) وظیفه یا وظیفه ای است که برای توسعه دهنده تنظیم می شود. مثال استفاده: اشکال زدایی، تایید، وظیفه: مینی دیکشنری عامیانه و واژگان حرفه ای برنامه نویسان - 6رفع یا رفع (از انگلیسی fix - fix) - خطاها را تصحیح کنید. مثال استفاده: "من به سرعت این اشکال را برطرف خواهم کرد، اما فردا باید کد را آزمایش کنم." چگونه به مینی دیکشنری ما اضافه می کنید؟ کلماتی که هر روز در کار خود استفاده می کنید را در نظرات بنویسید.
نظرات
TO VIEW ALL COMMENTS OR TO MAKE A COMMENT,
GO TO FULL VERSION