JavaRush /وبلاگ جاوا /Random-FA /من جاوا راش را در 43 سالگی ملاقات کردم: داستان برنامه نوی...

من جاوا راش را در 43 سالگی ملاقات کردم: داستان برنامه نویس مدینا نورن

در گروه منتشر شد
در طول 8 سال گذشته، هزاران فارغ التحصیل دوره JavaRush را گذرانده اند. امروزه بیش از 1.5 میلیون کاربر از 106 کشور جهان در وب سایت پروژه ثبت نام کرده اند. همه فارغ التحصیلان وقت نداشتند در مورد موفقیت های خود صحبت کنند: اینکه چگونه مطالعه کردند، مصاحبه ها را پشت سر گذاشتند و به عنوان توسعه دهنده شروع به کار کردند. اما دانش آموزان امروزی علاقه مند به یادگیری داستان های کسانی هستند که قبلاً در فناوری اطلاعات کار می کنند. ما کار را به دست گرفتیم و یک سری ویژه در مورد توسعه دهندگان از کشورها و شرکت های مختلف که در JavaRush آموزش دیده بودند راه اندازی کردیم. داستان نهم ما درباره مدینه نورن است . او سال ها به عنوان اقتصاددان کار کرد، اما می خواست خود را در یک حرفه متفاوت امتحان کند. در سن 43 سالگی، او شروع به یادگیری جاوا کرد و پس از مدت کوتاهی در یک بانک سوئدی به عنوان یک کارمند جوان مشغول به کار شد. مدینا پستی در مورد تحصیلاتش در انجمن JavaRush نوشت ، ما به داستان او علاقه مند شدیم، بنابراین از او خواستیم که جزئیات بیشتری در مورد تحصیلات و جستجوی شغلش برای ما بگوید. "من جاوا راش را در 43 سالگی ملاقات کردم": داستان برنامه نویس مدینا نورن - 1

"خسته کننده بود، من چیز متفاوتی می خواستم"

من اهل داغستان، شهر ماخاچکالا هستم. او در سال 2001 به مسکو نقل مکان کرد و مدتی در آنجا زندگی کرد. حدود 10 سال پیش به دلایل خانوادگی به سوئد نقل مکان کردم. من دارای تحصیلات فنی عالی (تخصص "سیستم های اطلاعاتی در اقتصاد") هستم. تخصص دوم من ترکیبی از فناوری اطلاعات و اقتصاد است. در دانشگاه ما زبان های برنامه نویسی - فرترن، توربو پاسکال را مطالعه کردیم. اما بعد از آموزش روی آنها چیزی ننوشتم، حالا حتی به یاد نمی‌آورم که چه شکلی هستند. بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه، قرار بود مهارت های یک اقتصاددان و برنامه نویس را داشته باشم. در نتیجه به عنوان اپراتور در کمیته زمین مشغول به کار شدم. این به عنوان انگیزه ای برای توسعه بیشتر در اقتصاد عمل کرد. کاری در رشته اقتصاد به من پیشنهاد شد که به نظرم جالب آمد و از سر کنجکاوی محض نتوانستم آن را رد کنم. من در پست های مختلف کار کردم، اما حوصله ام سر رفته بود و چیز متفاوتی می خواستم. وقتی به استکهلم نقل مکان کردم، مدت زیادی را صرف جستجوی کار کردم - روزانه 20 تا 30 رزومه به مدت دو سال برای سازمان های مختلف ارسال می کردم. سپس من خوش شانس بودم و در یکی از بزرگترین بانک های سوئد کارآموزی گرفتم - این برای من چیز جدیدی بود، زیرا قبلاً هرگز در بانک کار نکرده بودم. با توجه به بزرگ بودن بانک، امکان توسعه در حوزه های مختلف وجود دارد.

"من بلافاصله جذب جاوا شدم"

من JavaRush را در 43 سالگی کشف کردم. من فکر کردم که می توانم برنامه نویسی را امتحان کنم و تصمیم گرفتم پایتون را یاد بگیرم، زیرا آسان است و در بسیاری از زمینه ها استفاده می شود. شروع به جستجوی سایتی کردم که بتوانم یاد بگیرم و با JavaRush روبرو شدم. من علاقه مند شدم، مشکلات رایگان را حل کردم و بعد طولانی شد. اول یک ماه اشتراک خریدم بعد یک سال. این در اکتبر 2019 بود. فکر می کنم سبک یادگیری JavaRush برای من مناسب بود، به همین دلیل است که من به جاوا علاقه زیادی پیدا کردم. من بلافاصله جذب شدم، نه مثل یک کودک، ابتدا عادی نمی خوابیدم: با کامپیوتر و تلفن درس می خواندم، سوار اتوبوس می شدم و سخنرانی می کردم، گاهی اوقات سعی می کردم در همان اتوبوس برنامه بنویسم، اما ناخوشایند بود در نتیجه باید کنترل تمریناتم را به دست می گرفتم، زیرا باید روزها کار می کردم و شب ها می خوابیدم. سعی کردم برای خودم محدودیتی تعیین کنم - بعد از ساعت 21:00 کامپیوتر را روشن نکنم. کلاس های من به وقت آزاد من بستگی داشت: در ساعات کاری، زمانی که یک دقیقه آزاد داشتم، و عصرها و آخر هفته ها وارد می شدم. فقط در عرض 3 ماه به سطح 13 رسیدم. سپس برای من پیوندی به یک دوره آموزشی استنفورد در پایتون فرستادند. این دوره 2 ماه به طول انجامید و من تصمیم گرفتم که همه چیز را به ذهنم نرسانم، بنابراین از JavaRush فاصله گرفتم. به هر حال، بعد از این دوره دوباره متوجه شدم که جاوا لذت بیشتری به من می دهد. از آبان ماه متاسفانه به دلیل کمبود وقت دیگر جاوا را مطالعه نکردم. کار جدید نیرو و انرژی زیادی گرفت. بنابراین به یادگیری این زبان بازگشتم. در نوامبر 2020، در JavaRush به سطح 28 رسیدم. در آن زمان، من به یک دوره آموزشی در مورد هک اخلاقی علاقه مند بودم و همچنین نمی خواستم آن را با جاوا مخلوط کنم، بنابراین دوباره استراحت کردم. از آبان ماه ورزش نکردم. کسی نبود که در مورد جاوا بپرسد ، اما نظرات سایت مرا نجات داد - شخصی قبلاً این مشکل را قبل از من حل کرده بود و می دانست چگونه راه حل مناسب را پیدا کند.

"من حتی در خواب هم نمی دیدم که به عنوان یک برنامه نویس شغلی پیدا کنم"

زمانی که به عنوان برنامه نویس مشغول به کار شدم، 5 سال در بانک کار کرده بودم. یک روز گفتم که در حال یادگیری جاوا هستم. آنها این را به یاد آوردند و من را برای مصاحبه صدا کردند. من حتی آرزو نداشتم به عنوان یک برنامه نویس شغلی پیدا کنم؛ همه چیز خود به خود اتفاق افتاد. این یک پیروزی برای من بود که فقط توانستم از این مصاحبه عبور کنم. خیلی خوب است که دانش من مثبت ارزیابی شد و به عنوان یک جوان شغلی پیدا کردم. به عنوان یک برنامه نویس، من در بانک روی نرم افزاری کار خواهم کرد که در سال 2013 شروع به پیاده سازی کرد. این یک پلتفرم بزرگ است که بسیاری از وظایف را ترکیب می کند. ما توسعه دهندگان تغییراتی را در نرم افزار ایجاد می کنیم تا نرم افزار را با نیازهای بانک تنظیم کنیم. چندین سال است که بانک بر اساس سیستم چابک کار می کند (روش توسعه انعطاف پذیر - ویرایش)، ما چندین جریان ارزش داریم (از انگلیسی - جریان ارزش - ویرایش). حدود 150 نفر در جریان ارزش من هستند، توسعه دهندگان زیادی که با این برنامه کار می کنند. خود برنامه نیز به قسمت هایی تقسیم می شود و هر قسمت توسعه دهندگان خاص خود را دارد. من کار برنامه های تغذیه برای گزارش های مختلف را گرفتم. سایر بخش های بانک بر اساس داده هایی که از برنامه ما دریافت می کنند، محاسبات خود را انجام می دهند. من مجبور شدم انگلیسی یاد بگیرم زیرا بانک ما بین المللی است و در بخش توسعه افراد زیادی از کشورهای بالتیک، بریتانیای کبیر و هند حضور دارند. ما تمام اسناد را به زبان انگلیسی داریم. ما کمتر از زبان سوئدی استفاده می کنیم تا انگلیسی. من در سوئد با پیری مواجه نشده ام. در اینجا برعکس از اینکه انسان ذخایر علم داشته باشد استقبال می شود. اعتقاد بر این است که اگر فردی در زمینه های مختلف کار کرده باشد، دید وسیع تری از فرآیندهای کاری دارد. اولین نکته قابل توجهی که متوجه شدم این بود که سوئدی ها خطاهای انسانی را بسیار بیشتر می پذیرند. هیچ مجازات سختی برای اشتباهات وجود نخواهد داشت و هیچ محکومیتی نیز وجود نخواهد داشت. اما در کل فکر می کنم این فقط در سوئد صدق نمی کند. بعید است در حال حاضر مردم در هر جایی به شدت مجازات شوند. سوئدی ها بسیار دوستانه و بردبار هستند. آنها شما را در نیمه راه ملاقات می کنند، همیشه شما را تشویق می کنند و هرگز نمی گویند زبان شما بد است.

نکاتی برای یک توسعه دهنده مبتدی:

  • همه چیز به علاقه بستگی دارد. جاوا را یاد گرفتم چون برایم خیلی جالب بود. فکر می کنم سبک یادگیری JavaRush برای من مناسب است: تمرین زیاد، تئوری کمتر. این روش برای من کار می کند.

  • پست های سایت، نظرات را بخوانید. لینک های مفید زیادی پیدا کردم. در آنجا پیوندی به کتابی به نام "کد: زبان مخفی علوم رایانه" دیدم - کتابی غوطه ور برای مبتدیان در مورد نحوه کار یک کامپیوتر.

  • برای تسلیم نشدن. اولش هر روز فکر می کردم اصلا باهوش نیستم. به عنوان مثال، برای مدت طولانی من نمی فهمیدم که چرخه ها چگونه کار می کنند. درک به لطف این واقعیت حاصل شد که من به طور مداوم مشکلات این موضوع را حل کردم.

نظرات
TO VIEW ALL COMMENTS OR TO MAKE A COMMENT,
GO TO FULL VERSION