JavaRush /وبلاگ جاوا /Random-FA /من ده ها رزومه برای شرکت های خارجی فرستادم، اما هیچ کس به...

من ده ها رزومه برای شرکت های خارجی فرستادم، اما هیچ کس به من پاسخ نداد: داستان انتقال برنامه نویس آندری گورکونکو به آلمان

در گروه منتشر شد
ما یک سری مطالب ویژه در مورد نقل مکان برنامه نویسان از اوکراین، بلاروس و روسیه به کشورهای دیگر را ادامه می دهیم. توسعه دهندگان به شما می گویند که چگونه در خارج از کشور کار پیدا کنید، نقل مکان کنید و به صورت محلی سازگار شوید. هفتمین قهرمان ما توسعه دهنده سابق JavaRush آندری گورکونکو است. در سال 2017 به آلمان نقل مکان کرد. "من ده ها رزومه را برای شرکت های خارجی ارسال کردم، اما هیچ کس به من پاسخ نداد": داستان نقل مکان برنامه نویس آندری گورکونکو به آلمان - 1در سال 2003 وارد موسسه فیزیک و فنی KPI ( موسسه پلی تکنیک کیف) شدم.- ویرایش) برای تخصص "ریاضیات کاربردی". تنها در سال چهارم شروع به معرفی برنامه‌نویسی "واقعی" کردیم که به طور مبهم کاری را که من اکنون انجام می‌دهم یادآوری می‌کند. تقریباً بیشتر برنامه نویسی در مؤسسه مربوط به فناوری های وب بود، بنابراین من و همکلاسی هایم به وضوح به این سمت نگاه کردیم. از آنجایی که نمی‌خواستیم به عنوان کارمند استخدام شده برویم، تصمیم گرفتیم استودیوی وب خود را باز کنیم. عصرها، آنها شروع به کار روی اجرای پروژه خود کردند، یعنی انجام کارهای تکه ای، که قبلاً شروع به پرداخت پول کرده بودند. اما پس از فارغ التحصیلی از کالج، بیشتر بچه ها از مشکلات و درآمدهای ناپایدار می ترسیدند. فقط دو نفر باقی مانده اند تا ایده یک استودیو وب را پیش ببرند. پس از مدت کوتاهی، یک استودیوی وب را سازماندهی کردیم، یک وب سایت ایجاد کردیم، یک دفتر کوچک اما دنج اجاره کردیم و شروع به کار با مشتریان کردیم. سپس مجبور شدم نه تنها با برنامه نویسی، بلکه با حسابداری، تهیه مشخصات فنی و ارتباط با مشتریان نیز سر و کار داشته باشم. در سه چهار سال اول کار استودیو، از نظر فنی پیشرفت زیادی کردیم. من اساساً جهت چیدمان، طراحی و هر چیزی که به زیبایی و کاربرپسندی مربوط می شود (به اصطلاح UX/UI) را برای خودم انتخاب کردم و شریکم با اطمینان در جهت باطن حرکت کرد. بعد از سه سال کار، درآمد ثابتی داشتیم و مشتری دائمی داشتیم. ما شروع به فکر کردن در مورد توسعه کردیم: ما کارمندان را استخدام کردیم، برخی برای آموزش و توسعه بیشتر استخدام شدند. به عنوان مثال، پروژه های زیادی وجود داشت که در عرض 3-4 ماه تا 200 وب سایت کوچک ایجاد کردم. در سال 5-6 کار استودیو، از چرخه دائمی توسعه پروژه های وب کمی خسته شدم و به دنبال روش های مختلفی برای بهبود مهارت های خود و غرق شدن در روندهای مدرن بودم. برای اولین بار شروع به یادگیری برنامه نویسی اپلیکیشن تک صفحه ای در جاوا اسکریپت و AngularJS کردم. بعد از مدتی به این فکر افتادم که می خواهم روی یک پروژه کار کنم و تمام توانم را صرف توسعه آن کنم. دنبال چیز جالبی برای خودم بودم. فیس بوک به افکار من "گوش داد": یک روز پیامی در مورد جای خالی یک تیم جوان که در حال توسعه محصول خود بود ظاهر شد. همانطور که بعدا مشخص شد، این در مورد تیم JavaRush بود. من به این پیام پاسخ دادم و به معنای واقعی کلمه روز بعد پیامی دریافت کردم: "بیا برای مصاحبه." شاید به این دلیل که به پروژه علاقه نشان دادم و ترسی نداشتم که نظر و پیشنهادم را به بانی پروژه بیان کنم، آنها به من توجه کردند. به معنای واقعی کلمه روز بعد آنها به من پیشنهاد دادند. من حدود 2-3 سال در JavaRush کار کردم. زمان بسیار خوبی بود، ما با جهش به جلو رفتیم. من روی frontend کار کردم، فن‌آوری‌های جدید، عمدتا Angular 2 را مطالعه کردم. اما از زمان تحصیل در کالج و شروع سفرهایم به اروپا، فکر کردم که دوست دارم زندگی کنم یا حتی به اروپا مهاجرت کنم. من اغلب به آلمان می رفتم (خواهرم آنجا زندگی می کند)، سفر کردم، همه را دوست داشتم. ده ها رزومه برای شرکت های مختلف خارجی فرستادم اما هیچکس جوابم را نداد. در حین کار در استودیو، این ایده را فراموش کردم، من همه چیز را در مورد تیم و خود پروژه به طور کلی دوست داشتم. و سپس یک روز خوب، یک مشتری قدیمی از روزهای استودیو به من پیشنهاد کار در آلمان را داد. جمله همراه چیزی شبیه این بود: "شما برای ما پروژه ای ساختید، ما آن را خیلی دوست داریم، اما کسی نیست که آن را جلوتر ببرد. دوست داری با ما کار کنی؟» در آن زمان، این خبر بسیار غیرمنتظره بود: از یک طرف می خواستم ترک کنم، از طرف دیگر، از همه چیز در اوکراین و از شغل فعلی ام راضی بودم. سخت ترین لحظه برای من تصمیم گیری بود - رفتن یا ماندن. اما در نهایت ماجراجویی و ناشناخته ها همه چیز را فرا گرفت - قبول کردم. سال 2017 بود. من تقریباً 3 ماه را صرف تهیه مدارک کردم و در نوامبر 2017 به عنوان یک مهاجر وارد خاک آلمان شدم. "من ده ها رزومه برای شرکت های خارجی فرستادم، اما هیچ کس به من پاسخ نداد": داستان نقل مکان برنامه نویس آندری گورکونکو به آلمان - 2

در مورد کار در آلمان

من در یک شرکت پزشکی که با آزمایشات آزمایشگاهی سروکار داشت، کار کردم. وظایف من ساده بود، همانطور که به نظرم می رسید: وب سایت های شرکت و پشتیبانی فنی برای پروژه های جدید و قدیمی. این شرکت تیم کوچکی از برنامه نویسان داشت که به نظر می رسید در حال انجام کاری بودند، اما آنها قادر به ایجاد یک گردش کاری نبودند، که حتی از راه دور شبیه به آنچه در اوکراین در JavaRush بود، نبود. مشکل این بود که این یک شرکت پزشکی بود و آنها هیچ ایده ای نداشتند که چگونه یک تیم فناوری اطلاعات را سازماندهی کنند. وقتی در آنجا شغلی پیدا کردم، احساس کردم به 6 سال قبل برگشتم: به لحظه ای که یک استودیو وب را سازماندهی کردیم. بالاخره بعد از دو سال در یک شرکت پزشکی، شغل جدیدی پیدا کردم. در حال حاضر من در یک شرکت فناوری اطلاعات کار می کنم که محصول نرم افزاری مانند Zoom-a را توسعه می دهد، اما به عنوان یک راه حل شرکتی برای شرکت های بزرگ با بخش های پشتیبانی. در شغل جدیدم، موقعیت من توسعه دهنده جاوا اسکریپت frontend است. به طور خاص، من برای یک محصول شرکت کد را در Angular می نویسم. اکنون من در یک شرکت چندملیتی کار می کنم، حتی اوکراینی هایی هستند که از راه دور کار می کنند، که نمی تواند من را خوشحال کند. من روند را دوست دارم و همه چیز خوب پیش می رود. ولی! من هنوز شرکت هایی را در آلمان ندیده ام که همتراز با شرکت های اوکراینی باشند، این متناقض است. من هنوز معتقدم که توسعه دهندگان در اوکراین و روسیه قوی تر از آلمان هستند.

مستندات

شرکتی که به آن ملحق شدم هرگز با جابجایی سر و کار نداشت؛ من اولین مهاجر بودم. آنها هیچ ایده ای نداشتند که چه رویه هایی باید دنبال شود یا چه مدارکی باید تهیه کنند. باید خودم می فهمیدم و همه کارها را انجام می دادم. برای گرفتن ویزای 6 ماهه ملی آلمان باید به سفارت می رفتم. قبلاً در محل، باید ثبت نام می کردم و "کارت آبی" را دریافت می کردم، که به من اجازه می دهد در آلمان بمانم و کار کنم. همانطور که معلوم شد، کارت اجازه اقامت در سراسر اتحادیه اروپا را می داد: این یکی از ویژگی های "کارت آبی" است. دریافت ویزای 6 ماهه برای ورود به آلمان زمان زیادی را به خود اختصاص داد؛ چند تعدیل قرارداد توسط سفارت و قوانین آلمان الزامی بود. اولین نکته ای که با آن مواجه شدم: معلوم شد که هر ایالت در آلمان حداقل حقوق برای جابجایی دارد و حقوق من طبق قرارداد این حداقل را برآورده نمی کند. یک ماه طول کشید تا موضوع را با کارفرما در میان بگذارم و در نهایت آنها با افزایش حقوق من موافقت کردند تا از حداقل مبلغ برای جابجایی بیشتر شود. نکته دوم مربوط به آپوستیل دیپلم من بود، زیرا برای “کارت آبی” داشتن مدرک دیپلم در آلمان بسیار مهم است. باید بررسی می کردم که آیا دیپلم در تخصص من شناخته شده است یا خیر. در نتیجه، من "ریاضیات کاربردی" را در لیست چنین تخصص هایی یافتم، اما این نیز زمان بر بود. همچنین ترجمه دیپلم به آلمانی و الصاق آپوستیل روی مدارک تحصیلی به وزارت آموزش اوکراین ضروری بود. من مزاحم نشدم و به یک وکیل پرداخت کردم، آنها این روش را برای من در یک هفته کامل کردند. نکته آخر - لازم بود برای 6 ماه اول بیمه بگیرید، زیرا پس از جابجایی و ماه اول کار در محل، بیمه دولتی اجباری صادر می شود که مقدار مشخصی از حقوق را می خورد. فقط پس از حل این مسائل به سرعت ویزا دریافت کردم.

در حال حرکت

خواهرم در این جابجایی به من کمک زیادی کرد، زیرا در آن زمان او در مونیخ زندگی می کرد و زبان را می دانست که بسیار مفید بود، زیرا در زمان انتقال سطح آلمانی من بسیار پایین بود: احتمالا A1. ماه اول بعد از ورودم، با خواهرم زندگی کردم - قبل از شروع کار در شرکت، یک ماه رزرو داشتم. ما با هم چند آپارتمان را در یک وب‌سایت اجاره‌ای آلمانی پیدا کردیم و برای یک آخر هفته 5 تا 6 بازدید برنامه‌ریزی کردیم. ما این کار را انجام دادیم چون در مونیخ بودیم و دفتر من در شهر Bensheim است که حدود 600 کیلومتر و 4 ساعت رانندگی است. ما به این شهر آمدیم، آپارتمان ها را نگاه کردیم و یکی را دوست داشتیم. در نتیجه مدارکم را در مورد کار و جابجایی نشان دادم. من فقط در عرض چند روز با صاحبخانه قرارداد بستم و یک هفته بعد به خانه جدیدی نقل مکان کردم. در مجموع، من حدود 2.5 هزار یورو در حال حرکت خرج کردم: سپرده آپارتمان، بلیط، خرید همه چیز مورد نیاز آپارتمان و سایر چیزهای کوچک.

هزینه و حقوق

با داشتن چند سال زندگی در آلمان، می توانم با اطمینان بگویم که مقایسه قیمت ها در آلمان و اوکراین معنی ندارد. در برخی جاها باید نسبت به هزینه زندگی بیشتر پرداخت کنید، در برخی دیگر باید هزینه کمتری بپردازید. اما اگر همه فرمول های محاسباتی واضح را کنار بگذاریم، با اطمینان می توانیم بگوییم که در آلمان باید 1.5-1.7 برابر بیشتر از اوکراین درآمد کسب کنید تا همان آزادی های مالی و کیفیت زندگی را در اوکراین احساس کنید. حقوق ها در آلمان کجا می رود:
  1. زندگی در آپارتمان/خانه یا پرداخت منابع مالی (یعنی خرید خانه به صورت اقساطی، توجه: نه به صورت اعتباری). به طور متوسط ​​یک خانواده کوچک با یک فرزند می تواند از 1000 تا 1500 یورو برای اجاره با شرایط زندگی خوب هزینه کند. وقتی نقل مکان کردم، خودم زندگی می کردم و برای یک آپارتمان 35 متری 650 یورو پرداختم.

  2. قبلاً به بیمه اجباری اشاره کردم. از یک طرف، این اتلاف اجباری پول در بیمه است. اما، از سوی دیگر، شما به این فکر نمی کنید که در صورت نیاز برای این یا آن درمان یا به عنوان مثال زایمان که به طور کامل تحت پوشش بیمه قرار می گیرد، از کجا پول دریافت کنید، مگر در موارد اضافی.

  3. همچنین در صورت تمایل می توانید برای موارد مختلف از جمله بیمه سرقت دوچرخه اقدام به بیمه نمایید.

  4. یکی از گران ترین بیمه ها بیمه خودرو است. بسته به کلاس و هزینه خودرو و همچنین تجربه رانندگی و محل پارک خودرو به طور متوسط ​​می توانید از 700 تا 1300 یورو برای یک خودروی جدید پرداخت کنید.

  5. ناپایدارترین هزینه، بسته به ترجیحات، صرف غذا است. در شرایط من، خرید مواد غذایی نه در ارزان ترین فروشگاه ها با محصولات با کیفیت، تقریباً 500-600 یورو در ماه هزینه می کنم.

میانگین دستمزد یک توسعه دهنده ارشد در آلمان از 55 تا 65 هزار یورو متغیر است، اما ممکن است شما به اندازه کافی خوش شانس باشید که یک استارتاپ خوب یا کارفرمایان غیر حریص را پیدا کنید که مایل به پرداخت هزینه برای مغز هستند. سپس حقوق (در موارد نادر) می تواند به 90-95 هزار یورو در سال برسد. همچنین مالیات هایی وجود دارد که تقریباً نیمی از حقوق شما را می خورند. به عنوان مثال، یک فرد 50 هزار یورو در سال دریافت می کند. قبل از کسر مالیات، این تقریباً 4100 یورو در ماه است، اما او فقط 2 هزار یورو در دست خواهد گرفت. باز هم، طرح محاسبه و محاسبه حقوق بسیار پیچیده است - به طبقه مالیات، اندازه حقوق، وضعیت خانواده، مذهب و موارد دیگر بستگی دارد. برای محاسبات دقیق، تعداد زیادی ماشین حساب حقوق در آلمان در اینترنت وجود دارد که می توانید قبل از رفتن به رئیس خود برای افزایش حقوق از آنها استفاده کنید.

آندری به همراه همسرش اولگا وبلاگی درباره زندگی در آلمان و سفر می نویسد.

مالیات

در آلمان 5 طبقه مالیاتی وجود دارد که به عوامل مختلفی بستگی دارد (متاهل، بچه دار / بدون فرزند، طلاق گرفته یا بزرگ کردن فرزند به تنهایی و غیره). وقتی وارد آلمان شدم، هنوز به طور رسمی ازدواج نکرده بودم و در دسته سوم مالیاتی قرار گرفتم: حدود 38 درصد مالیات از حقوق من کسر شد. در ادامه توضیح داده خواهد شد که دقیقاً چه چیزی شامل این مالیات می شود. پس از یک سال زندگی در آلمان، در اوکراین ازدواج کردم و با تکمیل تمام مدارک، همسرم را منتقل کردم. او یک شماره مالیات دریافت کرد و کلاس مالیاتی ما بلافاصله به 3 و 5 تغییر یافت. اما چنین تفاوتی وجود دارد که هنگام امضای زن و شوهر، زن و شوهر می توانند انتخاب کنند که کدام یک از آنها در دسته سوم و کدام در دسته پنجم مالیات می پردازند. دسته سوم شامل پرداخت مالیات کمتر، و پنجم - برعکس. چون همسرم در آن زمان کار نمی کرد او را به دسته پنجم منتقل کردیم و سومی را به من دادند. هزینه های مالیاتی نه تنها شامل مالیات های مستقیم به خزانه، بلکه شامل کمک های حقوق بازنشستگی و اجتماعی، کمک های کلیسا (اگر به اداره مالیات اعلام کنید که به طور منظم در کلیسا حضور دارید)، کمک به بیمه درمانی اجباری و سایر مالیات های نسبتاً ناچیز بسته به زمین در که شما در حال کار هستید

دارو

به محض شروع دریافت حقوق در آلمان، به طور خودکار برای بیمه درمانی «اجباری» هزینه دریافت می کنید. به طور معمول، نیمی از این هزینه توسط کارفرما پرداخت می شود و نیمی از پولی که به کارمند تعلق می گیرد پرداخت می شود. مبلغ نیز بستگی به شرکت بیمه ای دارد که با آن قرارداد بسته شده است، اما اساساً این مبلغ استاندارد و برای همه یکسان است، در عرض 600 یورو در ماه. اگر به طور ناگهانی تصمیم به پرداخت بیمه نکنید، پول بیشتری را خرج خواهید کرد و هر بار از جیب خود پرداخت می کنید. بیمه اجباری تمام مبالغی که پزشکان ممکن است از شما دریافت کنند را پوشش نمی دهد. به عنوان مثال، این در مورد درمان دندان صدق می کند. بسیاری از بیمه های خصوصی اضافی برای این منظور وجود دارد. به طور متوسط، هزینه بیمه اضافی 250-300 یورو در سال است.

آلمانی

یکی از نکاتی که برای اخذ ویزای ملی آلمان برای کار در آلمان لازم است، دانش زبان آلمانی حداقل A1 است. اما اگر شما یک متخصص بسیار ماهر هستید، یک "کارت برهنه" دریافت می کنید، که شما را ملزم به ارائه مدرک دانش زبان نیست. من با دانش A1 حرکت کردم و مطمئن بودم که به محض ورود به تیم آلمان، آن را بهبود خواهم داد. اما در اولین کارم، همکارانم ابراز تمایل کردند که انگلیسی صحبت کنند، زیرا می خواستند انگلیسی خود را بهبود بخشند. به همین دلیل تقریباً 2 سال از دست دادم. البته من خودم آن را مطالعه کردم و انواع مسائل اداری را حل کردم. به طور کلی هنگام زندگی در آلمان به خصوص اگر شهر کوچکی باشد، دانستن زبان آلمانی الزامی است. در شرکتی که من کار می کنم، کارمندان بین المللی هستند و بنابراین در مجامع عمومی همه به زبان انگلیسی ارتباط برقرار می کنند. اما اگر خودم را در تجمعی ببینم که همه آلمانی زبان هستند یا مثلاً تماس های شخصی، چت ها وجود دارد، سعی می کنم آلمانی صحبت کنم. من اشتباه می کنم، اما آنها با حوصله مرا اصلاح می کنند. هزینه دوره های بعد از دوره آزمایشی را نیز شرکت پرداخت می کند.

اوقات فراغت

پیاده روی و دوچرخه سواری در آلمان بسیار محبوب هستند. سفرهای آخر هفته، زمانی که آلمانی‌ها خانه‌هایی را در خارج از شهر اجاره می‌کنند و برای چند روز به آنجا می‌روند، محبوب هستند. ما عاشق سفر هستیم. ما بیشتر با ماشین شخصی سفر می کنیم: هم در آلمان و هم به کشورهای اطراف. "من ده ها رزومه را برای شرکت های خارجی ارسال کردم، اما هیچ کس به من پاسخ نداد": داستان نقل مکان برنامه نویس آندری گورکونکو به آلمان - 3منطقه ما - Bergstrasse - دارای تعداد بسیار زیادی تاکستان و شهرک با خانه های شیرینی زنجفیلی است که فضای فوق العاده ای به هر روز می دهد! همچنین، از بهار تا پاییز، می توانید در فعالیت هایی مانند چیدن توت فرنگی، چیدن تمشک، مارچوبه، انگور شرکت کنید - غذای زیاد بخورید و احساسات زیادی به دست آورید.
نظرات
TO VIEW ALL COMMENTS OR TO MAKE A COMMENT,
GO TO FULL VERSION