JavaRush /وبلاگ جاوا /Random-FA /سخت ترین چیز گل نخوردن است: داستان ماکسیم پانتلیف که جاوا...

سخت ترین چیز گل نخوردن است: داستان ماکسیم پانتلیف که جاوا را در 9 ماه یاد گرفت

در گروه منتشر شد
در طول 8 سال گذشته، هزاران فارغ التحصیل دوره JavaRush را گذرانده اند. امروزه بیش از 1.5 میلیون کاربر از 106 کشور جهان در وب سایت پروژه ثبت نام کرده اند. همه فارغ التحصیلان وقت نداشتند در مورد موفقیت های خود صحبت کنند: اینکه چگونه مطالعه کردند، مصاحبه ها را پشت سر گذاشتند و به عنوان توسعه دهنده شروع به کار کردند. اما دانش آموزان امروزی علاقه مند به یادگیری داستان های کسانی هستند که قبلاً در فناوری اطلاعات کار می کنند. ما کار را به دست گرفتیم و یک سری ویژه در مورد توسعه دهندگان از کشورها و شرکت های مختلف که در JavaRush آموزش دیده بودند راه اندازی کردیم. داستان دهم ما در مورد ماکسیم پانتلیف ( Maks Panteleev ) است. ماکسیم کار خود را با کار به عنوان بازپرس جرایم مالیاتی در وزارت امور داخلی آغاز کرد. اما چند سال بعد او را رها کرد و خود را در زمینه های مختلف امتحان کرد: او در زمینه املاک مشغول بود، به عنوان مدیر در یک پیتزا فروشی کار می کرد و مردم را با تاکسی می راند. یک روز به این فکر افتاد که درخواست خود را بنویسد. چگونه ماکسیم توسعه را یاد گرفت و چرا بلافاصله پس از آموزش موفق به یافتن شغل شد - در متن ما بخوانید. "سخت ترین چیز گل نخوردن است": داستان ماکسیم پانتلیف که جاوا را در 9 ماه یاد گرفت - 1

"من حتی نمی دانستم زبان های برنامه نویسی مختلفی وجود دارد"

من همیشه در ریاضیات در مدرسه خوب بودم: در کلاس های 8-9 حتی به برخی از المپیادها رفتم. والدینم از من می خواستند که وارد MSTU شوم. N.E. Bauman، چون مدرسه ما به این دانشگاه متصل بود و رسیدن به آنجا کمی راحت تر بود. در دبیرستان، همه اینها برای من جالب نبود، من شروع به نوشیدن "پیچ گوشتی" پشت گاراژ با بچه ها کردم. در نتیجه ریاضیات را رها کردم و برای ادامه تحصیل در اکادمی وزارت امور داخله، دانشکده اقتصاد رفتم. تحصیلاتم را تمام کردم و به عنوان کارآگاه درآمد مالیاتی رفتم. من 5 سال در این مکان کار کردم، در سال 2016 آنجا را ترک کردم و در جاهای مختلف کار کردم: در املاک و مستغلات کار می کردم، مدیر یک پیتزا فروشی، حتی یک دو هفته راننده تاکسی بودم. در سال 2020، من این ایده را داشتم که برنامه شخصی خود را ایجاد کنم، بنابراین فکر کردم: "چرا زبانی را یاد نگیریم و خودم آن را ننویسم؟" حتی اگر مشکلی با برنامه پیش نیاید، من فقط می توانم به عنوان یک برنامه نویس کار کنم: از راه دور بنشینم و 100 هزار روبل خود را دریافت کنم. در ژانویه 2021، بعد از تعطیلات به مطالعه نشستم و برای خودم کتابی در مورد توسعه خریدم. حتما درک می کنید که من هیچ سابقه ای در زمینه فناوری اطلاعات ندارم: من هرگز با این رشته ارتباط نداشته ام، هیچ آشنا یا دوستی از IT ندارم. من فقط به Yandex رفتم و نوشتم "می خواهم برنامه نویسی یاد بگیرم." حتی نمی دانستم زبان های برنامه نویسی مختلفی وجود دارد. از جمله اولین موارد در نتایج جستجو، پیوندی به نسخه آزمایشی رایگان یکی از کتاب های جاوا ("برنامه نویسی جاوا برای مبتدیان"، الکسی واسیلیف) بود. کتاب کمی تئوری داشت، کمی تمرین مانند نوشتن Helloworld. آن را خواندم و فکر کردم: "اوه، عالی، فکر می کنم این کتاب را درک کرده ام." تصمیم گرفتم کتاب را دانلود نکنم، زیرا مطالعه روی کاغذ برای من راحت تر است، بلکه به کتابفروشی بروم و آن را بخرم. فروشگاه کتاب هایی در مورد پایتون و جاوا اسکریپت داشت، من هم آنها را گرفتم، فقط برای هر موردی. اما از آنجایی که با کتابی در مورد جاوا شروع کردم، تصمیم گرفتم آن را ادامه دهم. به همین دلیل آن دو کتاب را کنار گذاشتم و تا حالا باز نکردم. متوجه شدم که جاوا برای من مناسب است و نمی خواهم چیزی را تغییر دهم، آن را یاد خواهم گرفت. و حتی بعداً متوجه شدم که چرا اصلاً به جاوا نیاز است ، که می توانید یک برنامه در آن بنویسید. یعنی در اصل من فقط حدس زدم و تصادفاً در جاوا قرار گرفتم.

"من تقریباً همه چیز را همیشه نمی فهمیدم"

دو ماه طبق کتاب درس خواندم. این کتاب در واقع قدیمی است، زیرا در مقطعی بخشی با اپلت ها وجود داشت و هیچ کس ۱۵ سال است که از آنها در جاوا استفاده نکرده است. از یک طرف، نظریه بنیادی برای فردی کاملاً ناآشنا با موضوع کاملاً خوب، ساده و قابل درک ارائه می شود. از سوی دیگر، واقعاً تعدادی از نکات قدیمی در کتاب وجود دارد. پس از آن، شروع به جستجوی دوره‌ها کردم: نمی‌خواستم چیز خیلی جدی با یک مربی و برنامه‌ریزی داشته باشم، اما همچنین نمی‌خواستم خودم آن را انجام دهم. من می خواستم آموزش خود را ساده کنم، اما در عین حال به یک طرح خاص با نمرات، بررسی ها وابسته نباشم و مبالغ نجومی را پرداخت نکنم. اینطوری جاوا راش را پیدا کردم. سطح رایگان را تکمیل کرد. از نظر مالی مناسب من بود، امکان مطالعه با برنامه و ریتم خودم و ارائه جالب. چند سطح اول برای من آسان بود، زیرا قبل از آن دو ماه با کتاب مطالعه می کردم. من قبلاً فهمیدم که روش ها، رابط ها، حلقه ها و متغیرها چیست. سپس، طبیعتاً مانند دیگران، دشواری ها و سوء تفاهم از برخی موضوعات آغاز شد. من تقریباً همه چیز را همیشه نمی فهمیدم. من متوجه نشدم استریمینگ چیست و برای مدت طولانی نمی‌خواستم آن را یاد بگیرم یا بفهمم. لامبدا نیز فوراً برای من کار نکرد. Multithreading هم ذهنم را به هم ریخت. با گذشت زمان، زمانی که کمی تمرین کردم، متوجه شدم که در اصل، هیچ چیز پیچیده ای وجود ندارد. من دوست ندارم به برنامه های سفت و سخت گره بخورم و وقتی مشکلی پیش می آید خیلی عصبی می شوم، بنابراین هیچ برنامه مطالعه ای ایجاد نکردم. بر همین اساس فقط بلند شدم، کارهای صبحگاهی را انجام دادم و تا خسته شدم نشستم درس بخوانم. وقتی حوصله ام سر رفت کمی استراحت کردم بعد دوباره درس خواندم. گاهی می‌توانستم 5 ساعت بنشینم، گاهی اوقات از صبح تا شب می‌توانم بنشینم. گاهی اوقات من خودم علاقه زیادی به انجام کار داشتم، بنابراین بیش از هر برنامه ای دیر می ماندم. بعضی روزها برعکس تمرینات پیش نمی رفت اما بعد سعی کردم حداقل 1-2 ساعت بنشینم تا بتوانم با وجدان راحت به کارم بروم. گاهی اوقات 2-3 هفته بدون هیچ روز تعطیلی مطالعه می کردم. در کل دوره تمرین، به معنای واقعی کلمه 2-3 بار بود که من برای چند روز هیچ کاری انجام ندادم. تمام سطوح را در JavaRush تا سپتامبر 2021 تکمیل کرد. سپس آنها برای کارآموزی JavaRush استخدام می کردند، جایی که من با موفقیت وارد شدم و قبل از یافتن شغل در آنجا تحصیل کردم.

"من متوجه شدم که جوانان بدون تجربه به شدت مورد نیاز هستند"

اصلا قصد نداشتم دنبال کار بگردم. من برنامه ای داشتم که کارآموزی کنم و فقط در پایان شروع به جستجوی چیزی کردم. یکی از افرادی که زمانی به طور فعال در جامعه جاوا راش شرکت داشت، گفت: "چرا نشسته ای؟ برو رزومه ات را بساز و دنبال کار بگرد.» من برای مدت طولانی نمی خواستم، به نظر می رسید که آماده نیستم. اما بعد خودم را جمع کردم و به معنای واقعی کلمه در یک روز رزومه ام را بین 15-20 شرکت توزیع کردم. هفته بعد شروع کردند به نوشتن برای من، زنگ زدن، برای مصاحبه. من 4 مصاحبه داشتم، هر کدام را رفتم و در یکی از آنها شغل پیدا کردم. من از نزدیک برای مصاحبه فنی آماده شدم. تقریباً یک هفته برای بهبود تئوری صرف کردم. من با استفاده از مقالات و ویدئوها آماده کردم و زیر پست های JavaRush فایلی با پرسش و پاسخ برای مصاحبه وجود دارد. به معنای واقعی کلمه یک روز قبل از مصاحبه، من اطلاعاتی را در مورد SQL خواندم و در اولین مصاحبه در مورد آن سؤال شد. من به دو شرکت رفتم و Bell Integrator را انتخاب کردم . این یک تجمیع کننده فناوری اطلاعات بزرگ است که توسعه دهندگان را استخدام می کند، آنها را به تیم ها اختصاص می دهد و مشتری را در اختیار یک تیم خاص قرار می دهد. مشتری تیم ما بورس اوراق بهادار مسکو است: ما در حال کار بر روی محاسبه شاخص برای آن هستیم. نقش من در بیشتر موارد این است که با پروژه آشنا شوم و چند کار کوچک را حل کنم که از اهمیت بالایی برخوردار نیستند. بهتر است از طریق آنها پروژه را بشناسید، زیرا بسیار بزرگ است. حالا آنها به من خطاهایی می دهند و من می نشینم، حفاری می کنم و متوجه می شوم. در طول فرآیند استخدام، متوجه شدم که جوانان بدون تجربه به شدت مورد نیاز هستند. آنها تقاضای زیادی دارند. من خودم فکر کردم: "چه کسی به یک فرد بدون تجربه و تحصیل نیاز دارد؟" در واقع، به دو دلیل تقاضای زیادی برای افراد بدون تجربه وجود دارد: اول اینکه می توان به آنها کمتر از یک توسعه دهنده با تجربه پرداخت کرد، یعنی 80-100 هزار روبل، و دوم، یک توسعه دهنده با تجربه شروع به درخواست های متفاوتی می کند. شرکت. او یک پشته مدرن و کار جالب می خواهد. هر کارفرمایی نمی تواند این را ارائه دهد، بنابراین هر کارفرمایی نمی تواند متخصص با تجربه را استخدام کند. گرین جون فقط می خواهد به اولین کارش برود تا به طور کلی بفهمد چه خبر است. و به محض اینکه یک سال بعد متوجه شد چه اتفاقی می افتد، به یک توسعه دهنده با تجربه تبدیل می شود و شروع به دانلود حقوق می کند. یعنی برای یک یا دو سال ژوئن آماده انجام کارهای خسته کننده با پول نسبتاً معقول است. در عین حال، تعداد نوجوانان آنقدر که ما فکر می کنیم وجود ندارد. کسانی که بیاموزند و دانش مطمئنی دارند. افراد در مصاحبه ها این را می بینند: جوانان زیادی هستند، اما تعداد کمی از آنها دانش دارند. بنابراین، اگر سطح دانش کافی را داشته باشید، گرفتن شغل مشکلی نخواهد داشت. چگونه می دانید که به آن دست یافته اید؟ شما می توانید به سادگی نقشه راه برنامه نویس Java Junior را باز کنید و به فناوری ها نگاه کنید. اگر بیشتر آن را می دانید، وقت آن است که برای مصاحبه بروید. اگر نیمی از شما یک جنگل تاریک هستید، پس ارزش یادگیری بیشتر را دارد.

نکاتی برای توسعه دهندگان مبتدی:

  1. Загружайте проекты на Git. Если ваш Git пустой, вы не даете ссылку на Git в своем резюме or там есть лишь пара задач на 4 строки, шансов устроиться на работу практически не будет. Потому что единственное, что может предъявить джун How специалист — это его Git и code, который он пишет. Если у него нет образования и Git, то How вообще понять: разработчик он or нет? На двух собеседованиях открывали мой Git и задавали вопросы по моим проектам: что, How и зачем я сделал. У меня, во-первых, там тестовое задание лежит со стажировки JavaRush — это достаточно неплохой спринговый проект. Он отлично подойдет How визитка для резюме. Я также туда добавил тестовые задания для собеседований, которые мне давали. Если вы получаете тестовое задание от работодателя, то обязательно его делайте, оформляйте красиво и вешайте на Git. Если там все будет хорошо написано, это будет плюсом для вас. Было несколько небольших задач, которые я сам для себя придумал и реализовал. Были мои реализации известных алгоритмов.

  2. Самое сложное — не забить. Разобраться в любой проблеме с нуля можно всегда, просто потребуется то or иное количество времени. Самая большая проблема людей, когда они что-то не понимают — мысли, что программирование не для них, что они тупые, а все умные. Надо преодолеть этот барьер и просто биться над задачей, пока ты ее не решишь. Не получается — отдохни. Зайди с другой стороны. Всегда будет не получаться, но к этому надо относиться спокойно. Если принять мысль, что непонимание — это нормально, это часть профессии в целом, тогда дело пойдет.

  3. Пишите краткое резюме. Не надо много лишней информации о себе. Даже если у вас 700 лет опыта на разных заводах, убирайте это из резюме. Оставляйте пометку “нет опыта”. Все, что надо рекрутерам — это ваши навыки, актуальный стек технологий, которые вы реально знаете, ваши проекты и несколько слов о том, где учorсь, а также упоминание о стажировке, если стажировались.

  4. Не бойтесь собеседований. Я боялся дико своего первого собеседования, потому что был абсолютно уверен, что моего уровня не хватает, чтобы сейчас устроиться на работу. Думаю, что у многих такая проблема. Но если вам откажут, надо попросить совет — что выучить, что исправить. Надо использовать собеседования How этап обучения, чтобы выявить свои слабые места. И залить потом фундамент из соответствующих знаний. Возьмите паузу на месяц, закрепите темы и идите снова собеседуйтесь.

  5. از تماس با رفقای بزرگتر نترسید. آنها به خوبی می‌دانند که شما یک جوان بدون تجربه هستید و نمی‌توانید فقط با یک انگشت همه چیز را مرتب کنید. قانون اساسی برای یک مبتدی این است که زمان کافی را برای مشکل صرف کند تا بلافاصله همه را به اطراف نکشاند و زیاد هدر نرود. قبل از اینکه شروع به درخواست کمک و ایجاد مزاحمت برای همکاران خود کنید، زمانی را که می توانید برای حل مشکل خود صرف کنید، محاسبه کنید. نیازی نیست یک هفته بنشینید و سپس بگویید: "هیچ چیزی درست نشد." و البته، لازم نیست 20 دقیقه پس از دریافت کار، مربی خود را با سؤالات بمباران کنید.

  6. یک توسعه دهنده همکار برای انجام یک مصاحبه آزمایشی پیدا کنید. با سوالات یکدیگر را به چالش بکشید. این به شما کمک می کند تا آماده شوید.

نظرات
TO VIEW ALL COMMENTS OR TO MAKE A COMMENT,
GO TO FULL VERSION