JavaRush /وبلاگ جاوا /Random-FA /در جای اشتباه کلیک کرد
TheShillienKeeper
مرحله
Таллинн

در جای اشتباه کلیک کرد

در گروه منتشر شد
سلام دوستان! من هم تصمیم گرفتم داستان پیوستنم به جمع #Tyzhprogrammers را بنویسم در جای اشتباه کلیک شد - 1الان 32 سال دارم در 9 سالگی اولین کامپیوترم را گرفتم. در آن زمان روش اصلی تبادل اطلاعات یک فلاپی دیسک 3 5 اینچی یا 1.44 مگابایتی بود که دستگاهی بسیار غیرقابل اعتماد بود. دیسک ها لوکس بودند، اینترنت حتی لوکس تر بود. سپس یاد گرفتم چگونه هارد دیسک را حذف کنم و یک دستگاه دریافت کردم. 700 مگابایت "فلش درایو" این اولین قدم بود سالها گذشت، من از مدرسه فارغ التحصیل شدم، وارد موسسه آموزش عالی شدم، یک سال درس خواندم، داشتم از خستگی میمردم، زیرا در سال اول اساسا وجود داشت همه چیز را که می خواستید، اما نه موضوعات IT. و ناگهان یک روز پیشنهاد کار در یک شرکت فناوری اطلاعات در سمت تستر را دریافت کردم. از تحصیل منصرف شدم. همیشه تجربه را مهمتر از یک تکه کاغذ می دانستم. کار کردم. در QA برای کمی بیش از یک سال. زمان خوبی بود - من به اندازه کافی خوابیدم، قهوه خوب، یک تیم خوب. یک روز جادویی، رئیس ما در آستانه در ظاهر شد و گفت، رفقا، بیرون یک بحران مالی است، همه شما طبقه بیکار شده است. این یک شوک بود. من مدرسه را رها کردم، کار نیست، بیکاری شدید در کشور وجود دارد (من از استونی هستم) من به عنوان نگهبان و در یک کارخانه گوشت کار می کردم. من کارم را به عنوان کارگر انبار شروع کردم و در نهایت به عنوان سرکارگر و سازماندهی پلان و خرید به پایان رسیدم، همچنین با فلز کار کردم. من هیچ جا "آرام" نبودم، اگرچه موفقیت و نتایج خوبی به دست آوردم. و به این ترتیب، در یک روز بارانی در یک صفحه شبکه اجتماعی نشستم، روز X آمد. من به طور تصادفی روی بنر JavaRush کلیک کردم. و کم کم از سطوح اول گذشتم. و به نوعی گیر کرد. من هزینه اشتراک را پرداخت کردم، به سطح 15-20 رسیدم و سپس به دلیل جابجایی و غرق شدن در محل کار، آموزش را رها کردم. پس از آن بود که این ایده به وجود آمد که خودم را به عنوان یک برنامه نویس امتحان کنم. اشتراک جدید و دوباره. خیلی سریع رفت، سرویس واقعاً به اصول اولیه کمک کرد، من 10 دقیقه نشستم تا کدنویسی کنم و وقتی خورشید در حال طلوع بود رفتم. جاوا بیش از یک سرگرمی تبدیل شده است: به یک علاقه تبدیل شده است. در یک نقطه، من در JavaRush احساس تنگی کردم، شروع به نیاز به چارچوب ها، کتابخانه های مدرن و دسترسی به وب کردم. جاوا اسپرینگ، Hibernate "در یک جرعه مست شدند". اولین پروژه های MVC آنلاین شدند. تمرین گلوله برفی شد. رفتم درس بخونم به احتمال زیاد به خاطر یک تکه کاغذ. من 2 سال با معدل 4.6 بازیگوش خواندم. من شروع به ارسال رزومه کردم. امتناع، امتناع، مصاحبه، امتناع، مصاحبه. و سپس یک تماس: "شما مصاحبه را با موفقیت پشت سر گذاشتید، اما ما تصمیم گرفتیم امسال جونیورها را انتخاب نکنیم، متاسفم." باز هم مصاحبه، تکالیف تست و امتناع. من به یک باشگاه توسعه دهندگان پیوستم که هر ماه یک بار در مورد موضوعات مختلف سخنرانی می کنند. و سپس "روز من" فرا رسید. مرا بردند. زندگی به قبل و بعد تغییر کرد. با خوشحالی بلند می شوم و می روم سر کار. من کد کار را بعد از کار کد می نویسم، زیرا ... من از کارم لذت می برم و آن را بیشتر یک سرگرمی می دانم که برای آن پول هم می گیرم. ممنون JavaRush، تو زندگی من را تغییر دادی، خوشحالم کردی. حالا من #Tyzhprogrammer هستم موفق باشید دوستان خودتون رو باور کنید. پس از اولین زمین خوردن برخیزید و شجاعانه به سمت هدف خود حرکت کنید!
نظرات
TO VIEW ALL COMMENTS OR TO MAKE A COMMENT,
GO TO FULL VERSION