JavaRush /وبلاگ جاوا /Random-FA /من برای پول به نروژ نرفتم: داستان جابجایی توسعه دهنده دیم...

من برای پول به نروژ نرفتم: داستان جابجایی توسعه دهنده دیما تیتوف

در گروه منتشر شد
با این متن ما یک سری مطالب ویژه در مورد نقل مکان برنامه نویسان از اوکراین، بلاروس و روسیه به کشورهای دیگر را آغاز می کنیم. توسعه دهندگان به شما می گویند که چگونه در خارج از کشور کار پیدا کنید، نقل مکان کنید و به صورت محلی سازگار شوید. اولین قهرمان ما دیما تیتوف از کیف است. در سال 2017 به اسلو پایتخت نروژ نقل مکان کرد. "من برای پول به نروژ نرفتم": داستان جابجایی توسعه دهنده دیما تیتوف - 1در سال 2017، من در سال اول تحصیلات تکمیلی خود در KPI ( موسسه پلی تکنیک کیف - ویرایش ) بودم و ناگهان متوجه شدم که به طرز وحشتناکی از آن خسته شده ام. قبل از آن من قبلاً از دانشکده انفورماتیک و مهندسی کامپیوتر فارغ التحصیل شده بودم و برای من این سال هفتم تحصیلم بود. تصمیم گرفتم که فقط می خواهم کار کنم و شاید در اوکراین کار نکنم. زمانی که شروع به جستجوی کار در خارج از کشور کردم، قبلاً تجربه مناسبی داشتم: از سال سوم در دانشگاه به عنوان برنامه نویس کار می کردم و از نظر مدارک قبلاً ارشد بودم. زبان اصلی توسعه ای که من با آن می نویسم جاوا است. پس از نقل مکان به نروژ، مجبور شدم پایتون را یاد بگیرم، زیرا مردم محلی آن را بسیار دوست دارند. اخیراً به Go سوئیچ کردم. چرا نروژ را انتخاب کردم؟ فکر کردم اگر فقط یک بار جابجا شوم، باید جالب ترین کشور را انتخاب کنم. من فقط اروپا را در نظر گرفتم، زیرا ایالات متحده آمریکا، کانادا و استرالیا از اوکراین بسیار دور هستند. در اروپا، نروژ وسوسه انگیزترین گزینه بود. مهم است که در آن زمان دوستان من قبلاً در نروژ زندگی می کردند و می توانستند اطلاعات مهمی را برای نقل مکان به من بگویند و جزئیات را به اشتراک بگذارند.

جستجوی کار

در لینکدین، یک فیلتر جستجو برای مشاغل در تخصص خود در اسلو ذخیره کردم. جای خالی زیادی وجود داشت و من همه جا شرایط لازم را داشتم: دانش جاوا، فریمورک ها، تجربه کاری و غیره. من رزومه ام را فرستادم و خیلی ها پاسخ مثبت دادند، درست تا لحظه ای که معلوم شد نروژی بلد نیستم. برای یک متخصص خوب اگر نروژی بلد باشد کار در نروژ آسان است. حداقل تا سطح A2 باید زبان را بدانید. البته، من نروژی نمی دانستم، و بنابراین به دنبال جای خالی می گشتم که در آن انگلیسی کافی بود. تعداد آنها بسیار کم بود. لازم به ذکر است که افراد میانی از کشورهای دیگر به ندرت در نروژ استخدام می شوند: شما باید یک ارشد با حداقل دو سال تجربه باشید. پس از 2.5 ماه، من یک موقعیت در دانشگاه اسلو پیدا کردم - آنها به دنبال یک توسعه دهنده بودند. من برای یک مصاحبه از راه دور برنامه ریزی شده بود، ما کاملاً ساده با هم ارتباط برقرار کردیم: به او گفتم روی چه پروژه هایی کار کرده ام و از چه فناوری هایی استفاده کرده ام. کارفرمایان من توجه زیادی به دیپلم من داشتند، به اندازه کافی عجیب. در اوکراین این عقیده وجود دارد که دیپلم یک تکه کاغذ غیر ضروری است که هیچ کس نمی تواند به آن تسلیم شود. و برای اوکراین این درست است. اما کسانی که با من مصاحبه کردند، فهرستی از ارزیابی های من را درست در طول مصاحبه مرور کردند. و من خیلی خوش شانس بودم که مدرک KPI که به من داده شد یک نسخه به زبان انگلیسی داشت. علاوه بر این، از من خواسته شد که خود پایان نامه خود را ارائه دهم، اما آن فقط به زبان اوکراینی بود. از آنجایی که در دوران تحصیل مقالاتی را در مجلات بین المللی منتشر می کردم، پیشنهاد ارسال آنها را دادم. در نتیجه کارفرمایان آنها را می خواندند و در مورد آنها سؤال می پرسیدند. کمی در مورد مکانی که در آن شغل پیدا کردم. اینجا دانشگاه اسلو، دانشکده انفورماتیک، گروه بیوانفورماتیک است. توسعه دهندگانی در آنجا استخدام شدند تا نرم افزاری برای دانشمندان بنویسند. دانشمندان درگیر توالی یابی ژنوم، پروژه های مربوط به ایمنی انسان هستند. در نتیجه، پیشنهادی دریافت کردم، آن را از راه دور از طریق ایمیل امضا کردم، با آن به سفارت نروژ در اوکراین رفتم و ویزا را باز کردم.

مستندات

لازم به ذکر است که در صورت داشتن دعوتنامه برای کار، اخذ مدارک ورود کار سختی نیست. اولین روز کاری من برای اول تیر برنامه ریزی شده بود و قرار بود تا این ساعت برسم. سپس، در محل، در حال حاضر در نروژ، برای اجازه اقامت موقت (اجازه اقامت برای کسانی که کار می کنند) درخواست دادم. اجازه اقامت موقت برای یک یا دو سال داده می شود. بار اول یک سال و بعد دو سال به من اجازه دادند. پس از سه سال اقامت در نروژ، می توانید برای اقامت دائم اقدام کنید. من به تازگی آن را دریافت کردم. اینجا همه چیز خودکار است. یک یادآوری از سیستم می آید: "مجوز شما در شرف اتمام است"، می توانید اسناد را به صورت آنلاین ارسال کرده و مجدداً آنها را صادر کنید.

در حال حرکت

برای جابجایی باید مقدار مشخصی پس انداز داشته باشید، زیرا بوروکراسی زیادی در اینجا وجود دارد. مثلا من 3 ماه حساب بانکی باز کردم. بر این اساس به دلیل نداشتن کارت نتوانستم 3 ماه حقوقم را برداشت کنم. مجبور شدم از پس اندازم زندگی کنم. اگر در مورد سه ماه اول صحبت کنیم، این حدود 3 هزار یورو برای مسکن و 3 هزار یورو برای غذا و هزینه های جزئی، قیمت بلیط هواپیما و قیمت ویزا است. فکر می‌کنم داشتن تا 10 هزار یورو پس‌انداز ایده‌آل است، بنابراین قطعاً برای همه چیز کافی خواهید بود. کمتر داشتم اما ابتدا با دوستانم زندگی می کردم.“Я в Норвегию ехал не за деньгами”: история релокейта разработчика Димы Титова - 2

مسکن

اگر بودجه محدودی دارید، اقامت در اسلو آسان نیست. من خیلی خوش شانس بودم: دوباره، دو ماه اول با دوستانم زندگی کردم و تمام این مدت به دنبال آپارتمان بودم. من در اطراف قدم زدم و به آپارتمان ها نگاه کردم و صاحبخانه ها به من نگاه کردند. من آپارتمان های زیادی را نگاه کردم، بسیاری از آنها به سادگی با من تماس نگرفتند، برخی از آنها تماس گرفتند، اما آپارتمان ها خیلی خوب بودند. بعد از 2 ماه بالاخره گزینه ای را پیدا کردم که سه سال است در آن زندگی می کنم. اغلب نروژی ها به سادگی آپارتمان های خالی را اجاره می دهند، جعبه ای که باید خودشان پر کنند. بنابراین، من خوش شانس بودم که همه چیز از قبل در آپارتمان من بود. در اینجا به اصطلاح ودیعه وجود دارد. وقتی با صاحبخانه قرارداد می بندید، یک حساب بانکی مشترک برای دو نفر باز می کنید و باید مبلغی به میزان سه ماهانه در آنجا قرار دهید. این حساب بانکی به گونه ای طراحی شده است که هیچ کس نمی تواند بدون شخص دوم پول برداشت کند. ودیعه به این صورت است که اگر فردی بعد از یک سال یا پنج سال نقل مکان کرد و آپارتمان نیاز به بازسازی داشت، از این ودیعه برای رفع خسارت پول اخذ می شود.

نروژی

در دانشگاه اسلو همه انگلیسی صحبت می کنند، من خوش شانس هستم. با این حال، به محض نقل مکان، بلافاصله شروع به یادگیری زبان نروژی کردم، بعداً در دوره هایی که در همان دانشگاه ارائه می شد ثبت نام کردم و سپس به دوره های دیگر رفتم. در نتیجه، من نروژی خود را بهبود بخشیدم و امتحان را برای اخذ اقامت دائم قبول کردم (برای این کار به سطح A2 نروژی نیاز دارید). من نروژی را خیلی خوب نمی دانم، زیرا بسیاری از مردم انگلیسی صحبت می کنند و در اصل شما نیازی به استفاده از نروژی ندارید. برای یکی دو سال اول با کسی نروژی صحبت نمی کردم. اکنون می توانم با کارکنان به زبان نروژی در یک فروشگاه یا کافه ارتباط برقرار کنم. شغلم را عوض کردم و در یک شرکت مشغول به کار شدم. در کار دومم به من گفتند که آنها بیشتر نروژی صحبت می کنند، اما برای تغییر به انگلیسی مشکلی وجود ندارد. امیدوارم اکنون فرصتی برای بهبود زبان نروژی خود داشته باشم، زیرا تمرین بیشتری خواهم داشت.

حقوق، مالیات

من در کیف حقوق بسیار خوبی داشتم. وقتی به اسلو نقل مکان کردم، تقریباً همان حقوق دریافت کردم. معلوم شد که من پول از دست دادم: حقوق یکسان است، اما قیمت ها در اینجا حداقل سه برابر بیشتر است. حداقل حقوق برای یک توسعه دهنده در نروژ 57 هزار یورو در سال است، 73 هزار یورو میانگین است، 90 هزار یورو حداکثر است، اما این بدون مالیات است. یعنی حداقل حقوق یک توسعه دهنده در سال 35 هزار یورو (در صورت کسر مالیات) است. این کاملاً کافی است. به عنوان مثال، من در تمام مدتی که در نروژ زندگی کرده ام مشغول جمع آوری پول بوده ام. از یک طرف، من چیزی را از خودم انکار نمی کنم، از طرف دیگر، اساساً به چیز زیادی نیاز ندارم. مسکن، لباس، غذا دارم، گاهی اوقات وسایلی می خرم. برخی از افراد جفت حرکت می کنند؛ آنجا دشوارتر است، زیرا برای مثال، همسر یا دوست دختر ممکن است برای مدتی بیکار باشد. اما حتی اگر به تنهایی نقل مکان نمی کردم، حقوقم کافی بود، اما به احتمال زیاد حتی بدون هیچ پس انداز هم شکست خواهم خورد. از آنجایی که تنها بودم، توانستم مقداری پول پس انداز کنم. بنابراین، اکنون در حال برنامه ریزی برای خرید یک آپارتمان هستم. من موفق شدم پیش پرداخت را برای دریافت وام مسکن پس انداز کنم. سیستم مالیاتی در نروژ متناسب است. هر چه یک فرد حقوق بیشتری دریافت کند، نرخ مالیات او بیشتر است. من حقوق کمی دریافت کردم، مالیات من تقریبا 30٪ بود. ضمناً با وجود اینکه در دانشگاه کار می کردم و حقوقم زیاد در نظر گرفته نمی شد، باز هم معقول بود. این حقوقی است که می توانید با آن زندگی کنید. البته شرکت های خصوصی هزینه بیشتری می پردازند. بر این اساس، اگر فردی به شغلی با درآمد بالاتر نقل مکان کند، نرخ مالیات بالاتر خواهد بود. مثلا 40 درصد. اگر حقوق بسیار زیاد باشد، تقریباً نیمی از آن ممکن است به مالیات برسند. مدل اقتصادی نروژ سوسیالیسم اسکاندیناوی است. در نروژ نباید حقوق خیلی کم و خیلی بالا وجود داشته باشد. دولت در تلاش است اطمینان حاصل کند که همه مردم از طبقه متوسط ​​هستند. به همین دلیل است که کسانی که حقوق کمی دارند، مالیات کمی می پردازند. کسانی که حقوق بالایی دارند مالیات بالایی می پردازند. می توان با این بحث کرد؛ کسی فکر می کند که اگر متخصص بزرگی است، چرا به اندازه یک راننده اتوبوس درآمد دارد؟ اتفاقاً حقوق اول من زیاد نبود و راننده اتوبوس هم همینطور، شاید کمی کمتر. من هم ابتدا عصبانی بودم، اما بعد متوجه شدم که اصولاً این بد نیست. در اینجا همه مردم احساس بسیار بهتری نسبت به بسیاری از کشورهای دیگر دارند. هر حرفه ای که انتخاب کنید، می توانید از عهده یک استاندارد خوب زندگی برآیید: لباس بپوشید، هزینه مسکن را بپردازید، تعطیلات داشته باشید و غیره.

اوقات فراغت

در نروژ دو نوع فعالیت تفریحی وجود دارد: پیاده‌روی، زمانی که مردم با چادر به طبیعت می‌روند یا در یک بار با الکل می‌نشینند. من واقعا کوهنوردی را دوست ندارم، گاهی اوقات بیرون می روم، اما نه اغلب. الکل در اینجا دشوار است - بسیار گران است، دولت در حال مبارزه با الکلیسم است و به عنوان مثال، شما نمی توانید در سوپرمارکت چیزی بخرید به جز آبجو و سیب. هر الکل قوی تر از آبجو در تنها فروشگاه های زنجیره ای ایالتی در سراسر کشور فروخته می شود. نوشیدن در اینجا گران است، و همینطور بارها. در کیف، من و دوستانم تقریباً هر جمعه به جایی می‌رفتیم، اینجا دیگر نمی‌توانم هزینه‌اش را بپردازم، بیهوده است. به همین دلیل است که من در اینجا بسیار عاشق ماهیگیری شدم: اکنون در کنار دریا زندگی می کنم و می توانم آنجا ماهیگیری کنم. من این کار را در طول فصل گرم انجام می دهم: از بهار تا پاییز. اینجا افراد زیادی هستند که به ماهیگیری می روند. علاوه بر این، اگر در دریا ماهیگیری می کنید، نیازی به مجوز ندارید، اما اگر در رودخانه ماهیگیری می کنید، به کارت خاصی نیاز دارید که هزینه دارد. اما یک نکته ظریف وجود دارد: اکنون نمی توانید کد را بگیرید. اگر مثلا کادو گیر بیارم باید آزادش کنم.“Я в Норвегию ехал не за деньгами”: история релокейта разработчика Димы Титова - 3

دارو

نروژ دارای بیمه سلامت عمومی اجباری است. اگر فردی مقیم کشور باشد، به طور خودکار بیمه سلامت دارد. هر فرد به یک درمانگر (پزشک خانواده) منصوب می شود، او را می توان تغییر داد، یک وب سایت با رتبه بندی پزشکان وجود دارد، اگر او را دوست ندارید می توانید پزشک را تغییر دهید. اگر چیزی دردناک باشد، ابتدا شخص به پزشک خانواده مراجعه می کند و او یا نسخه می نویسد یا فرد را برای معاینه بیشتر به متخصص دیگری ارجاع می دهد. هزینه یک نوبت حدود 20 یورو است، شما دارو را خودتان خریداری می کنید. اما یک "اما" وجود دارد. این طرح در صورتی کار می کند که فرد تا 300 یورو در سال برای درمان هزینه کند. اگر بیشتر باشد، دولت برای هر چیز دیگری هزینه می کند. یعنی اگر فردی با چیزی به شدت بیمار باشد و نیاز به خرج کردن پول زیادی داشته باشد، فقط 300 یورو خرج می کند، مابقی تحت پوشش دولت قرار می گیرد.

مردم

نروژی ها افرادی نسبتاً بسته هستند؛ آنها مدت زیادی طول می کشد تا تصمیم بگیرند که یک فرد جدید را وارد حلقه اجتماعی خود کنند. در عین حال تا حد امکان مودب هستند و عاشق صحبت کردن هستند. نروژی ها بیشتر با افرادی که در مدرسه یا دانشگاه ملاقات کرده اند دوست می شوند. نفوذ به حلقه دوستان نروژی دشوار است، اما ممکن است. من با همکارانم روابط خوبی دارم. وقتی کار قبلی ام را ترک کردم، سرپرست تیمم به من نوشت: "البته ما دیگر همکار نیستیم، اما دوستی را متوقف نمی کنیم، بنابراین امیدوارم وقتی کووید از بین رفت همدیگر را برای آبجو ببینیم." اکثر دوستان من در نروژ مهاجران اوکراینی هستند.

نتایج

من برای پول به نروژ نرفتم. اگر نسبت حقوق به قیمت ها را حساب کنید من سه برابر ضرر کردم. در ابتدا من در اینجا حقوق دریافت می کردم، به عنوان مثال، در کیف EPAM دریافت می کردم. قدرت خرید من چندین بار کاهش یافته است. بر این اساس، باید درک کنید که من برای کسب درآمد بیشتر به اینجا نیامده ام. من در اوکراین احساس راحتی نداشتم. این نارضایتی شامل نکات ظریف کوچکی بود: بزرگراه های خراب، کلینیک های دولتی و غیره. در نروژ همه چیز بسیار پایدارتر و بهتر است. خیلی از دوستانم از نروژ انتقاد می کنند و می گویند اینجا کسل کننده است. مکان های کمی برای گذراندن در اینجا وجود دارد. من راحت هستم، اساساً یک خانواده هستم.
نظرات
TO VIEW ALL COMMENTS OR TO MAKE A COMMENT,
GO TO FULL VERSION